-
آیا میدانید
دوشنبه 10 بهمنماه سال 1390 09:53
آیا میدانید اکثر کسانی که در روزهای تعطیل دچار سانحه می شوند خواهند مُرد؟ خوب من هم نمیدونستم اما جمعه ی پیش که رفتم بیمارستان فهمیدم ساعت 3 بعد از ظهر بود که رفتم بیمارستان عیادت یکی از فامیل ها یکی از آشناهامون رو دیدم که می گفت پدرم سکته کرده، از صبح آوردیمش اما هنوز دکتر نیومده ببینش پرسیدم چرا؟ گفت: میگن امروز...
-
بازگشت سُخی
شنبه 8 بهمنماه سال 1390 23:49
-
خوب، بد، زشت
جمعه 7 بهمنماه سال 1390 16:56
-
کدام گزینه؟
چهارشنبه 5 بهمنماه سال 1390 16:06
-
توجه توجه
دوشنبه 3 بهمنماه سال 1390 15:19
خانمها آقایان لطفا تا اطلاع ثانوی مجرد بمانید شنیدین میگن از بد منال که بدتر از بد هم هست؟ اون روزها تا میگفتن فلانی ازدواج کرده پشتم میلرزید که حالا چیکار کنم چاقم؟ بعد از کلی غصه خوردن به این نتیجه می رسیدم که کارد بخوره به شکمم، یکم رژیم بگیرم تا لاغر بشم و مشکل با یک عدد رژیم حل میشد ولی حالا که کارت عروسی میاد در...
-
ما منتظر سومی هستیم!
دوشنبه 3 بهمنماه سال 1390 09:33
خود بنده به اندازه ی موهای سرم (خیلی پرپشتن لامصبا) گفتم: جل الخالق! علم هموجوووور یکریز و یکروند داره پیشرفت میکنه آدم به ذهنش خطور نمیکنه 1 ثانیه دیگه چی کشف میشه ولی همین الان از همین رسانه اعلام میکنم آقا/خانم علم اصلا هم پیشرفت نکرده یک زلزله ی زپرتی 5.5 ریشتری رو نمیتونن پیش بینی کنن بعد ادعای هزار جور اختراع و...
-
حرفم رو پس می گیرم...
شنبه 1 بهمنماه سال 1390 13:57
این هفته ی آخری که صبح و عصر تو جاده بودیم تا دلتون بخواد جاده پر بود از کاروان های پیاده بعضی جاها تو جاده تابلو زده بودن محل عبور زائر پیاده آخه چند سالیه که تصادف شده و تعداد کمی از بین رفتن پنج شنبه ظهر که میومدم، نزدیک 200 نفر خانم پیاده دیدم که تو جاده داشتن میرفتن به طرف مشهد با خودم گفتم: این ملت هم ابلهن که...
-
خوب، بد، زشت
جمعه 30 دیماه سال 1390 17:15
ستاد بحران تفسیرش با شما
-
اگر بار گران بودیم خدافظ
پنجشنبه 29 دیماه سال 1390 21:33
زلزله ی چهارم هم الان اومد ظاهرا تا ما نمیریم دست بردار نیست حالا من هی میگم شما هی مسخره کنید من که می میرم ولی آخرین وصیتم دست شما رو می بوسه خواهشن به ملت حالی کنید که آدم حجاب رو برای حفظ جونش میخواد ۵.۵ ریشتر داریم ویبره میریم با یه حرکت برسلی مانند پریدم پایین پله ها تا میخوام در رو باز کنم با صدای باباجون...
-
اگه رئیس بودم...
پنجشنبه 29 دیماه سال 1390 12:30
-
لطفا جوگیر نباشید!
چهارشنبه 28 دیماه سال 1390 13:06
بانو رفته تو یکی از این جلساتی که مغز آدم رو شستشو میدن حالا خدا میدونه جلسه تفسیر بوده، کلاس احکام بوده، روضه بوده، سفره ی صلوات بوده، نذری بوده، خاله بازی بوده.... دقیق نمیدونم کجا بوده که سخنران جلسه فرمودن: زنی که مهریه خود را ببخشد سه عضو بدنش از آتش جهنم در امان است. (مرغ پخته تو دیگ میگه قدقدقدا) طرف هم بدون...
-
تازه کار
سهشنبه 27 دیماه سال 1390 10:33
در کل دوران زندگیم فقط یک دوست دارم. بقیه یا همکلاسی ان یا همکار یا همسایه یا فامیل یا ... ولی دوست فقط اونیه که 12 ساله باهاش بودم و الان دیگه پیشم نیست. 2 سال پیش ازدواج کرد و رفت شمال، اونجا یک دوست پیدا کرده که شده سنگ صبور و همراه و مشاورش چند وقت پیش این سنگ صبور محترم در راستای مشاوره های خود به دوست من میگه:...
-
حلالم کنید
دوشنبه 26 دیماه سال 1390 11:41
جونم براتون بگه مدتیه که ما شاهد پیش لرزه های زپرتی هستیم شایعات میگن که نیشابور هر 200 سال، یک زلزله ی اساسی میاد و با خاک یکسان میشه و اینا... الان نزدیک پایان 200 سال قبل هستیم و این پیش لرزه ها نشان از یک لرزش آنچنانیست. دیشب هم که بنده در خواب ناز بودم حدود ساعت 1 پیش لرزه اومده و ظاهرا همه بجز من فهمیدن این بود...
-
طویله
یکشنبه 25 دیماه سال 1390 10:59
به مکانی گفته میشود که عجیب خر تو خر است. در این مکان شکل و شمایل، قد و قواره، سواد و تخصص، سابقه و صفر کیلومتر بودن هیچ گونه معنایی ندارد. همان شخصی که گاو میدوشد شاید ساعتی بعد خود نیز دوشیده شود. در این مکان فقط مسئله بودن یا نبودن است همین. * توضیح شفافش یه خورده اعصاب میخواد که متاسفانه ...
-
خوب، بد، زشت
جمعه 23 دیماه سال 1390 13:57
چهره ی خوب هفته: رئیس جان: بخاطر اینکه محبت فرمودن، منت رو سرمون گذاشتن و فردا تعطیلمون کردن.(آخه کی باورش میشه!) اینقدر شکه شده بودم که به همسر گفتم بیا بریم مسافرت ما شنبه تعطیلیم اونوخت همسرجان فرمودن میخوای ببرمت مسجد چوبی، آرمگاه خیام، عطار، کمال الملک؟ بعد عکس بگیری بذاری وبلاگت بگی ما مسافرت رفتیم نیشابور؟!...
-
چاه مکَن بهر کسی اول خودت بعد کسی
پنجشنبه 22 دیماه سال 1390 10:12
دیروز که وبلاگ دوستان رو چک میکردم این پست جوگیریات منو اغفال کرد. قضیه این بود که آقا بابک سر یه شوخی جالب موبایل همکارش رو ازش میگیره و شماره همراه خودش رو توی گوشی ایشون به نام ایرانسل ذخیره میکنه و بعد یک اس ام اس براش میفرسته که شما در قرعه کشی ایرانسل برنده یک عدد سکه ی طلا شدید و ... اون بنده خدا هم طوری که...
-
قدم نامُراد...
چهارشنبه 21 دیماه سال 1390 10:23
-
قدم نو رسیده ...
سهشنبه 20 دیماه سال 1390 13:03
این عنوان برای دومین بار هست که اینجا داره تکرار میشه عرض شود که بعد از چند ماه، بالاخره یک نفر پیدا شد که از شانس ما یه روزی اومد که رئیس حوصله نداشت باهاش صحبت کنه و ارزیابی اون رو به رئیس کوچک سپرد و رئیس کوچک هم از اونجایی که پسری بس دل رحم هست با 4 جمله صحبت، تشخیص دادن که ایشون یک هفته ای آزمایشی بیان تا ببینیم...
-
کار کردن یا نکردن
دوشنبه 19 دیماه سال 1390 14:02
در نظرات چند پست قبل، مریم جون گفته بودن: به طورکلی نظرت درباره اشتغال زنان بخصوص مادران چیست؟ مزایا ومعایبش چیه؟ البته من هنوز مادر نیستم که بتونم توضیح بدم اما چند نمونه از مزایا و معایب کار کردن رو از نظر خودم میگم مزایـا 1-استقلال مالی، به عبارتی دست به جیب بودن و حقوق بی منت. به عبارت دیگر خانوم خودتی آقای خودت...
-
محسن پَر
دوشنبه 19 دیماه سال 1390 09:01
عرض شود که بالاخره محسن جان، برادرجان همسرجان نیز داماد شدند این یعنی اینکه بنده هم که تک عروس فامیل بودم جاری جان شدم فقط خواهشن نگید تبریک
-
تشبیه
شنبه 17 دیماه سال 1390 15:20
از 10 صبح رئیس اینجاست. کسی از جاش جُم نمیخوره الان رفت. مَیه میگه: لحظه ای که رئیس پاشو میذاره بیرون از شرکت مثه وقتیه که توی لونه ی موریانه نفت بریزی.
-
8 صبح شنبه
شنبه 17 دیماه سال 1390 15:04
-
خوب، بد، زشت
جمعه 16 دیماه سال 1390 14:56
چهره ی خوب هفته: برادر جان من بدلیل اینکه ایشون بعد از دو سال فراری بودن، دارن افتخار میدن به خانواده و منت میذارن رو سر پدرجان و مادرجان، تشریف میبرن خدمت محترم سربازی. امید است که ایشون واقعا سرشون به سنگ خورده باشه و دیگه فرار نکنن. مانیز ایشون رو چهره ی خوب معرفی میکنیم بلکه تشویقی باشه براشون برای آدم شدن چهره ی...
-
عمه ی خر، خاله ی گاو
پنجشنبه 15 دیماه سال 1390 09:56
عمه ی خر، خاله ی گاو : این جمله کنایه از شخصی ست که عجیب بی مسئولیت است. این شخص نسبت به اتفاقاتی که می افتد هیچ واکنشی ندارد از نظر او زندگی همسر، بچه، والدین، همسایه، همشهری او با زندگی یک مگس یکسان است. گاه گفته میشود دنیا را آب ببرد این شخص را خواب برده است. در واقع این شخص در روی این کره نقش یک مصرف کننده ی بی...
-
درس عبرت
چهارشنبه 14 دیماه سال 1390 12:21
عرض شود که 9 مرداد 89 بود که بنده و همسرجان عقد کردیم. یادم نمیاد که کی وام ازدواج رو بهمون یاداوری کرد و در مورد مزایا و قرض الحسنه بودنش توضیح داد و ما رو مجاب کرد که تا دیر نشده اقدام کنیم. ما هم که خون طمع، فکر کردیم دولت پول مفتش زیاد شده میخواد بده به ما چند صباحی خرج کنیم و حالش رو ببریم بعد از یکماه، بانک...
-
اولین برف
سهشنبه 13 دیماه سال 1390 15:02
این هم اولین برف سال که نیم ساعت پیش اومد(البته اولین در نیشابور) من میگم تولدم برکته، کیه که باور کنه
-
هی تو . داری پیر میشی هااااا
سهشنبه 13 دیماه سال 1390 08:33
عرض کنم خدمتتون که بنده 2۵ ساله شدم و میرم تو ۲۶ اصلا هم حس خوبی نیست این حسه بزرگتر شدن جوونتر که بودم این غم یکسال پیرتر شدن اینقدر برام سنگین بود که مثه اون موش بالاییه سعی میکردم خودم رو هلاک کنم برا تولدم. جالب هم اینه که دقیقا مثه آدمهای عقده ای برا خودم تولد میگرفتم، کارت دعوت طراحی میکردم و کیک سفارش میدادم و...
-
تولد بابا
دوشنبه 12 دیماه سال 1390 09:32
امروز بابا ۵۳ ساله میشه معمولا ما در تقویم خانواده چیزی بعنوان تولد بابا نداریم در واقع فقط روز پدر، خودمون رو ناراحت میکنیم و اینها ولی من تولدش رو همیشه یادم هست چون با روز تولد خودم یک روز اختلاف داره صبح که بیدار شدم نبود. دیشب هم ندیدمش. برا همین گفتم حداقل اینجا بنویسم باباجون تولدت مبارک
-
به حق چیزای ندیده
یکشنبه 11 دیماه سال 1390 11:43
رفتم شال بخرم دیدم انواع بافتهای رنگی گلوله شده رو چیده تو ویترین میپرسم: اینا کلاهه؟ فروشنده میگه نه شال 20 کاره ست؟ میگم: جان! اونوخت چجوری 20 کاره؟! میگه: سی دی داره باید ببینید من هم که ندید پدید 20هزارتومن ناقابل تو پاچه ی همسرجان شد و خریدیم حالا اومدم سی دی رو نگاه میکنم میبینم یک بانوی مثلا خوش چهره و خوش تیپ،...
-
خودتی
شنبه 10 دیماه سال 1390 10:13
خودتی ، لغتی ست با مفاهیم و معانی مختلف. اما امروزه نوعی تیکه یا متلک محسوب میشود خودتی گاه به تنهایی برای خود جمله ایست و گاه نیز به اندازه ی یک انشاء مفهوم دارد. در واقع لزوم به زبان آوردن این لغت زمانی احساس میشود که فرد مقابل شما با موذیگری و سیاست نداشته ی خود که فکر میکند دارد چیزهایی به زبان می آورد که مرغ پخته...