اولین گریه ی سال 91

جاتون خالی و انشا... همیشه تو این یک مورد جاتون خالی باشه رفتیم پانسمان پام رو عوض کنم به اندازه تمام عمرم گریه کردم اون هم بلند مثه بچه ها داد میزدم

یارو پریشب اینقدرمحکم پانسمان رو بسته بود که استخون انگشتام داشت خورد میشد بعدش هم چسبیده بود به زخم کنده نمیشد خدا میدونه که چقدر درد کرد

از آخر هم اینقدر گریه و التماس کردم که همسرجان به یارو گفت اصلا نمیخوام ببندی زخمش همینطوری خشک بشه بهتره

سرتون رو درد نیارم غرض از نوشتن این مطلب این بود که اولین گریه ی 91 یادم بمونه و به شما هم یاداوری کنم برای شفای همه ی مریض ها دعا کنید


یک عدد دکتر لازم دارم که باهاش مشورت کنم. دکتر مانا کجایی؟



فاطمه خواهر عزیزم تولدت مبارک