زباغ خاطرم هرگز نخواهی رفت


زباغ خاطرم هرگز نخواهی رفت

ومن هرگز نخواهم برد از خاطر نگاه مهربانت را

به گل هایی که می رویند و می خشکند

به دل هایی که می آیند و می سوزند

محبت از نهاد سینه ام بیرون نخواهد شد

و مرغ دل همیشه نغمه پرداز تو خواهد بود

وگل های اقاقی گلستان خیالم

خیالت را به سر دارند

و پیچک های یادم

به دیوار محبت های دیرین تو می پیچد

هنوز آوای تو در گوش جانم سخت می پیچد

نگاه آشنایت در نگاهم گرم می خندد

وقلب من همیشه خوشه چین خاطرات شاد

دیرین تو خواهد بود ...



روح مادر هاله بانوی عزیز شاد