خوب، بد، زشت

smile emoticon kolobok



چهره ی خوب هفته:

خودم

بخاطر اینکه دو روزِه که مامان جان مشرف شدن قم و بنده بانوی اول خونه هستم.

جاتون خالی دیروز از ساعت 5.5 عصر شام درست میکردم. امروز صبح هم از خوابم زدم و رفتم تو آشپزخونه مشغول طبخ ناهار شدم. مجدد جاتون خالی ماهی درست کردم که بی نمک بود. مرغ درست کردم که شور بود. ته دیگ تخم مرغی هم درست کردم که تهش سوخته بود روش خمیرمانند بود. بقیه موارد خوب بودن اما مهم اینه که با اینکه در زمینه ی آشپزی استعداد و علاقه ندارم اما به عشق اینکه بالاخره بعد از 1.5 سال تو عقد بودن همسرجان دستپختم رو بخوره تمام تلاشم رو کردم هرچند بی فایده


چهره ی بد هفته:

همسرجان

بخاطر اینکه وقتی غذام درست شد ساعت 2 بعداز ظهر بود که رفتم خونشون دنبالش و ایشون مقداری از دستپخت مامان جانشون رو میل فرموده بودن و برای اینکه کتک نخورن سعی کردن یک بشقاب کامل از غذای منو بخورن اما باز هم من توجیه نمیشم خوب این کارش ینی اینکه از قبل حدس میزد که من غذام خراب میشه که خودشو خونشون سیر کرده بودsmile emoticon kolobok

smile emoticon kolobok

(هرگز نمی بخشمش)

همه با هم شعار بدین {بد، بلا، ستمگر}



چهره ی زشت هفته:

خودم

خوب در واقع خیلی زشته که یک دختر 26 ساله ی متاهل آشپزی بلد نباشه به قول معروف تو هفت شهر ننگه

با تمام توجیهاتی که برای آشپزی بلد نبودنم میارم اما باز هم زشته. شانس آوردم که عروس 20 سال پیش نیستم وگرنه مادشوهرم 2 تیکم کرده بود تا حالاsmile emoticon kolobok