شمارش معکوس


شفاف که بخوام توضیح بدم روزهای پر استرس و قهوه ای رنگی رو سپری میکنم



نظرات 11 + ارسال نظر
جعفری نژاد دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 01:41 ب.ظ

شما که دختری ، من که خیر سرم پسر بودم و علی القاعده باید کمتر استرس می داشتم دیگه اون روزهای آخر داشتم رسمن می پکیدم ... اما مثل خیلی چیزهای دیگه ی زندگی بعدش می بینی که اونقدرها هم استرس نداشت


ایشالا روزگارت سبز بشه ، سفید بشه ، قرمز بشه ... روزگارت عالی بشه آبجی خانوم

دخترا که استرسشون بیشتره
بعدشم مگه میخوام پرچم ایران رو درست کنم که بشه سبز-سفید-قرمز

بابک دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 01:55 ب.ظ

اینروزای اخر همینطور گند و مزخرفن
ولی وقتی مراسم تموم بشه می بینی که انگا بار بزرگی از دوشت برداشته شده
انگار اخرین امتحان خرداد ماه رو داده باشی
حل میشه
خیلی زود

این آخرین امتحان خردادماه عجب تشبیه توپی بود
انشالا که زود تموم بشه

امین دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 01:55 ب.ظ http://vanity.mihanblog.com

امیدوارم زودتر تبدیل بشه به رنگ زندگی

ممنون

جزیره دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 02:28 ب.ظ

بابا چرا همه تون جو میدین؟
استرسش کجاس دیگه؟اخه من موندم تنها ادمایی که هیچ کاری نمیکنن عروس دومادن. والا ما که سر عروسی داداشمون دهن ما بییییییییییب شد ولی اونا انگار نه انگار.
من سر عروسی داداشم اینقده خسته بودم که وقتی ساعت 5رفتم ارایشگاه ارایشگر گفت چشات خیلی خسته ت ببندشون. تازه تو مجلس هم از شدت گرسنگی و استرس!!!!! حالت تهوع گرفته بودم اولش، حالا این درحالی بود که عروس خوش و خرم و سرحال(همچنین دوماد) اومده بودن مجلس و واسه خودشون حالی میکردن
داداشم میگفت:ببخشیداااااااااااا من امشب دومادم ، دوماد که نباید کار کنه

پس نصیب تو هم عروس مارو سرلوحه خودت قرار بده و هیچ استرسی رو نداشته باش، خلاصه خیلی ضایعه ست که شب عروسیت از شدت استرس حالت بد بشه آآآآآآآآآآآ، از ما گفتن بود
در ضمن برات ارزوی خوشبختی میکنم

مرسی جزیره جون
اما برای ما برعکس تمام کارها رو خودمون باید انجام بدیم البته 99 درصد کارها رو دوش همسرم اما باز هم سخته برام
سعی میکنم بیخیالی طی کنم
مرسی عزیزم

نیلوفر دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 03:22 ب.ظ http://www.niloufaraneh17.blogfa.com

زیاد سخت نگیر عروس خانوم. هر کاری کنی حرف مردم تمومی نداره. پس سعی کن ریلکس باشی. البته که این توصیه ها از طرف کسی هست که وقتی خواهرم عروسی کرد با خودم عهد کردم که خودم اگه یه روزی خواستم ازدواج کنم هرگززززززززززز مراسم نگیرم.
خوشبخت باشی و همیشه عاشق

دارم سیعی میکنم نیلوفر جان ولی خوب دست خودم که نیست
قربونت عزیزم

یکی از همین مریم ها دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 03:51 ب.ظ

نصیبه جونم خانومی یه نفس بلند بکش یه نیم نگاهی به اینده نزدیک بنداز و همه چیو تموم شده حساب کن اون وقت برات راحت میشه

الان اون نفس بلند رو کشیدم
یه خورده حالم بهتر شد
مرسی مری

صالی دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 06:21 ب.ظ http://afsonkhanomi.blogfa.com

لایک به کامنت جزیزه
والا عروسی داداشم که بود زن داداشم از خوشحالی و آرامش و ریلکس بودن حد و حساب نداشت

والا لایک به خانوم داداش های شما

دل آرام دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:53 ب.ظ http://delaramam.blogsky.com

امیدوارم همه چیز به خوبی و خوشی برگزار بشه و روزهای سبز و خوب به زودی از راه برسند .

مرسی دلی جون

حسام سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 08:23 ق.ظ

سلام ؛

همیشه خدا کمک می کنه و همه چیز بخوبی پیش میره..

آره خدا همیشه کنارم هست. مرسی که بهم یادآوری کردی

محمد مهدی سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:21 ق.ظ http://mmbazari.blogfa.com



سلام

میگذرد ... انشالله به سلامت ...

Masuod چهارشنبه 5 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 04:50 ب.ظ http://khoone-mojarradi.blogsky.com

تو که پریدی دیگه استرس نداره
به مامی ددی هم بگو جوش نزنن همین که ئختر عروس کردن میدونی چه کار عظیمی انجام دادن؟!!!

میدونی شوهر الان گرمی چنده؟

اگه خدایی نکرده مث بغضیا میموندی رو دستشون و مجبور میشدن شوهر بخرن میدونی چقد گرون تموم میشد؟

تبرکات بسیار فراوان مرا بپزیر...

خودتو بزن به بیخیالی وگرنه هنوز به میانسالی نرسیدی پیر میشی ها

ببین از این آیکن یاد بگیر

تازه نگران مراسم هم که باشی ، چیز خاصی نیست تهش اینه که مهمون کم میاد ، یا اینکه مراسم خوب برگذار نمیشه این که جوش زدن نداره داره؟

شوهر فروشی
جدی راست میگی که الان مد شده شوهر میخرن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد