چایدارچی


تو اتاق تو حال خودم نشسته بودم که منشی مون با عجله پرید تو اتاق و گفت:

بچه ها حواستون باشه تا اطلاع ثانوی به خانوم س(چایدارچی) نگید چایی بریزه.

آقا ما سه تا رو میگی؟ اینجوری

گفت: حالا حواستون باشه بعد میگم

هموجوووور ما سه تا درحال تحلیل و بررسی بودیم که یک آقای باشخصیت که مدتی تو لابی نشسته بود رفت دم در اتاق کناری و با احترام خیلی خاصی گفت متشکرم خانوم س خدانگهدار

آقا ما رو میگی؟اینجوری(جانمممممممممممممممم)

خانوم س از اتاق اومد بیرون و بعد از یک مکالمه کوتاه با منشی اومد تو اتاق ما و همینطور که لیوانهای رو میز رو برمیداشت با یک حالت خیلی خشن گفت: لعنت به این زندگی

آقا ما رو میگی؟ اینجوری

بعد از چند لحظه منشی اومد تو اتاق و جهت شفاف سازی توضیح داد:

این آقایی که تو لابی نشسته بود از همسایه های خانم س بود و خانم س بدون اینکه متوجه بشه که اون آقا کیه براش چایی آورد

وقتی چایی رو گذاشت رو میز و چش تو چشش شد خیلی هل هلکی احوال پرسی کرد و گفت: امروز چایدارچی مون نیومده منم پارتی بازی کردم و براتون چایی آوردم بفرمایید نوش جان

بعد هم خیلی شیک رفت تو اتاق خانوم ن که همیشه ی خدا نیست و خیلی شیکتر نشست پشت میز و مشغول خوندن روزنامه شد


منشی مون که متوجه میشه که خانوم س دوس نداره آقای ... متوجه بشه که اون اینجا چایدارچیه سریع میاد و به ما اطلاع میده که یه موقع سوتی ندیم


آقا ما سه تا رو میگی؟ اینجوری ( تصور بفرمایید سه تا آدم خوشحال که فکر میکنن کمک بزرگی به خانم س کردن)


گفتم خوب با این اوصاف همه چی خوب پیش رفت پس چرا عصابش خورد و خمیره؟

گفت چون من بهش توضیح دادم که ممکنه اون آقا یک روز دیگه که رئیس هست بیاد و رئیس در حضورش تو رو صدا بزنه و سفارش چایی یا هر چیز دیگه ای بده اونوقت میخوای چیکار کنی؟


آقا ما رو میگی؟ اینجوری 





دلم میخواد برم به رئیس بگم که اگه اون آقا اومد منو برای چایی بردن صدا کنه اما متاسفانه بعضی آدمها دنبال نقطه ضعف آدمهای دیگن ینی کافیه بفهمن رو چی حساسی بعد دقیقا دست میذارن همونجا (منظورم رو نقطه ضعفشونه)

با این حساب هیچ کاری نمیشه کرد جز گفتن: لعنت به این زندگی



* بیاین به خودمون قول اگه جایی چیزی رو دیدیم که نباید می دیدیم یا چیزی شنیدیم که نباید می شنیدیم یا چیزی فهمیدیم که نباید می فهمیدیم به خودمون بگیم: شتر دیدی. ندیدی.