تولد جاری جان

smile emoticon kolobok


امروز تولد سمیرا، جاری جان اینجانب است.

و بنده خودم رو دیشب برای جشن تولدشون هلاک فرمودم.

برادرشوهرجان زحمت کشیده بودن جهت سوپرایز همسرجانشون تولد رو در باغ خارج از شهر برپا کرده بودن.(هوای به این یخیـــــــــــــــــــــ)

هم بارون میومد، هم تگرگ و هم برف (بس که این پسره ته دیگ میخوره)

بنده هم از ساعت 4 بعد از ظهر تا 7 شب داشتم با برادرشوهر جان آلاچیق تزیین میکردم.

بعدشم هم که چه کولاکی شد و ...

ساعت 11 شب هم تمام برق های اون منطقه رفت و همه با نور موبایل ماشینشون رو پیدا کردن و فلنگ رو بستن

خلاصه اینکه این پست صرفا جهت اعلام تولد جاری جان و زحمت کشی بنده بود و از اونجایی که اجازه ندارم عکس جاری جان رو بذارم یه عکس از خودم و همسرجان در این شب رومانتیک برفی میذارم.(خدا قبول کنه انشا...) 


سمیرا جان  

خدا نیاره اون روزی رو که من زنده باشم و تو اینجا رو بخونی ولی اگه خوندی تولدت مبارک


کلمه و ترکیب های تازه:

فلنگ رو بستن: راستش خودم دقیقا نمیدونم ریشه لغت فلنگ چیه ولی احتمالا شما تا حالا این جمله رو شنیدید یعنی اینکه فرار رو بر قرار ترجیح دادن، دُمشون رو گذاشتن رو کولشون و هوتوتو، آقا رفتن دیگه همین

نظرات 22 + ارسال نظر
دیوونه جمعه 14 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 04:23 ب.ظ http://n900.blogfa.com

چه خوش شانس تشریف دارند جاریتون.

آی گفتی هموجوووووووووووور

MoLOd جمعه 14 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 04:38 ب.ظ http://www.bomnet.blogfa.com

تولدشون مبارک
خوش به حالش

اونوخت چرا خوش بحالش

پونه جمعه 14 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 04:43 ب.ظ http://jojobijor.blogsky.com/

تولدش مبارک
شما هم خسته نباشی خواهر

مرسی دوس جون

رعنا جمعه 14 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 06:54 ب.ظ http://rahna.blogsky.com

به به چه شب رومانتیکی :×
فکر ما مجردا رو هم بکنید خووو

میگما با جاری هم مث ِ خواهر شوهر باید کل کل کرد ؟ :دی
( اینو میخوام بدونم که خواهر شوهر داشته باشم بهتره یا جاری ؟ : )))) )

خوب اونقدرهام که عکس نشون میده رمانتیک نبود(آیکن دلت نسوزه)
عرض شود که خواهر شوهر بنده ۶ سالشه
و جاری بنده هم هنوز یکماهه که جاریم شده نتیجه اینکه هنوز برای قضاوت سخته
ولی بقیه میگن خواهرشوهر بهتره
(آیندگان بهت میگم)

رعنا جمعه 14 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 06:59 ب.ظ http://rahna.blogsky.com

بچه که بودیم منو دختر داییم و داداشم یه خنگ زدیم :دی ! دختر داییم گفت بچه ها باید فلنگو ببندیم و فرار کنیم : دی

وقتی رفتیم یه جای امن قایم شدیم ، داداشم گفت خوب حالا باید فلنگو باز کنیم ؟ : )))))
داداشم 7 سالش بود ، دختر داییم 6 سالش بود ؛ من 4 سالم بود !
بزرگ که شدیم این خاطره رو دختر داییم واسم تعریف کرد، وگرنه من یادم نیست چه خنگی زده بودیم :دی

عجب داداش فیلمی داشتی
توجه کردی پسرا چه سوتی های تاریخی میدن

مهاجر جمعه 14 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:28 ب.ظ http://www.1mohajer.blogsky.com

خسته نباشید.
اینجا هم برف بارون همه چی اومد و الآن هوا بازه و سوز خیلی خیلی سردیه. امیدوارم همیشه شاد زندگی کنید و همیشه مثل این عکسهایی که میزارید خنده بر لبتون باشه

مرسی

دیوونه جمعه 14 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:50 ب.ظ http://n900.blogfa.com

من از اون لحاظ گفتم که جاریش میره واسه تولدش کمک میکنه نه از اون لحاظ خاله زنکی(برداشت بد نشه)

نه من همون اول فهمیدم که جنابعالی منظورت خاله زنکی بود و کاملا مشخص بود
آره آره

مجتبی جمعه 14 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:54 ب.ظ http://mojtabajavani1.blogfa.com/

واه واه واه چه رمانتیک هم وایستادن تو عکس همچین دست هم دیگرو هم گرفتن انگار چه خبره

اینطوری باید دل ما قشر ضعیف جامعه جوونای مجرد بدبخت رو بسوزونید تو این گرونی دیگه عمرا تو خواب یه همچین صحنه های دراماتیکی رو تصور کنیم برای خودمون؟

نه درسته این؟ نه خداییش اونوخت دلسوزوندن گناه نیست؟
خدا از سر تقصیراتت بگذره و فسیلت رو تو موزه های لوور به نمایش در بیارن

ما غلط بکنیم بخوایم دل کسی رو بسوزونیم
والا به خدا
الان شما علنن تو رسانه ی ملی به من گفتی فسیل دیگه آره؟

مجتبی جمعه 14 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:55 ب.ظ http://mojtabajavani1.blogfa.com/

تولد جاروتون ببخشید جاری تون هم مبارک

جارو رو خوب اومدی

مجتبی جمعه 14 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:56 ب.ظ http://mojtabajavani1.blogfa.com/

شما اگه تونستی بگی واژه خیط شدن از کجا اومده

اولا گوگل با اون همه ابهت هیچ جوابی نداشت بده
بعدشم مگه من استاد ادبیاتم که میخوای با این سوالا ضایعم کنی

هیشکی! جمعه 14 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:57 ب.ظ http://hishkii.blogsky.com/

اولن مبارک باشه تولدشون و اینا...
دومن تیپ تون توحلقمون.....

به به دوست جون
صفا آوردین مرسی

پونه شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:07 ق.ظ http://jojobijor.blogsky.com/

به به گل بود به سبزه نیز آراسته شد



_________________________
I added cool smileys to this message... if you don't see them go to: http://s.exps.me

صالی شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:22 ق.ظ http://afsonkhanomi.blogfa.com

نصیبه چه خوش تیپه ماشالا چشم نخوره ایشالا
تولد جاری جان مبارک
آفرین و هزاران آفرین بر تو که برای جاری اینقدر فداکاری می کنی

مرسی که روحیه میدی عزیزم

تیراژه شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 02:40 ق.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/

تولدش مبارک
ولی من عاشق این لحن توام نصیب جان
کشته مرده ی این طنزتم

لطف داری عزیزم

نیلوفر شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:04 ق.ظ http://www.niloufaraneh17.blogsky.com

تولد جاری جانتون که مبارک
بعدشم شما با این تیپ یه وقت راه نیفتی بیای تهران ها؟ چرا؟ خوب برای این که این تیپ کلا با شعائر اسلامی مغایر هست. چکمه که پوشیدین که میشه تبرج و لباس قرمز هم که پوشیدین که جلب توجه میکنه. دست همسرتون رو هم که گرفتین که دیگه هیچی اینجوری باید عقدنامه تون هم تو کیفیتون باشه که رفع اتهام کنید از خودتون

یعنی می گیرنمون؟ اونجا کمیته(ببخشید همون ارشاد) پا بر جاست هنوز؟

دادستان شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:11 ق.ظ

امیدوارم زندگیشون دوام داشته باشه نه تمام
چون از قذیم گفتن قدم بزرگ ...تک آدم پاره میکنه
امسال که سال اوله سنگ تموم گذاشته ساله دیگه حرفی برا گفتن داره؟؟؟؟
میخوادچکار کنه که از امسال خودش کم نیاره

عرض شود که صرف اینکه شاید سال دیگه نتونی سنگ تموم بذاری نباید سال اول رو طبیعی کنی
خوب هر چیزی اولش جذبه داره مهم هم همین اولش هست که همه چشاشون 4 تاست ببینن داماد چیکار میکنه
از سال بعد خودشونن و خودشون نیازی هم به این همه دب دبه کب کبه نیست

مانا شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:11 ق.ظ http://www.manaasemani.blogfa.com

سلام
ایشالا تولد ۱۲۰ سالگیشون رو آذین ببندین
کلا جاری چیه که تولدش باشه خواهرررررررر۰۰۰۰
خوبه دوباره زلزله نشده

آفرین به قول یارو مورچه چیه که کله پاچه ش باشه

مریم شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:16 ق.ظ http://maryamalviri.blogfa.com

تولد جاری چشم هم داریم جاری ببینیم خیلی هم خوب
کور شود هر آنکس که نتوان دید

طراحی سایت شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:19 ق.ظ http://www.ratinweb.com

چه زوج خوشحال و خوشبختی .
تولد همسرتون هم مبارک .

بچه فضول شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:57 ق.ظ

یکی از دوستام با یه دختر خیلی پولدار دوست شده بود و تصمیم داشت هر طور
شده باهاش عروسی کنه ، تو یه مهمونی یه دفعه از دهنش پرید که ۵ ساله دفتر
خاطرات داره و همه چیزشو توش می نویسه ، دختره هم گیر داد که دفتر
خاطراتتو بده من بخونم!
از فردای اون روز نشستیم به نوشتنه یه دفتر خاطرات تقلبی واسش ، من وظیفه
قدیمی جلوه دادنشو داشتم ، ۱۰ جور خودکار واسش عوض کردم ، پوست پرتقال
مالیدم به بعضی برگاش …، چایی ر…یختم روش و گل گذاشتم لای برگه ها
و…
اونم هم تا می تونست خودشو خوب نشون داد و همش نوشت از تنهایی و من با
هیچ دختری دوست نیستمو خیلی پاکم و اصلا دنبال مادیات نیستم و فقط
انســــانیت برام مهمه و …
بعد از یک هفته کار مداوم ما و پیچوندن طرف ، دفتر خاطراتو بُرد تقدیم
ایشون کرد … دختره در ایکی ثانیه دفتر خاطرات رو بر فرق سرش کوبید و
گفت :
منو چی فرض کردی؟
اینکه سالنامه ۱۳۹۰ هست! تو ۵ ساله داری تو این خاطره می نویسی؟
و اینگونه بود که دوست من هنوز مجرد است

زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد

بچه فضول شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 01:33 ب.ظ

خب میگفتید به ما
ما هم زنگ میزدیم ۱۱۰ بیاد همتون ببره
ما هم تا مدتها راحت بودیم از فسیل نوشتها

والا 110 اگه میومد خودش خجالت میکشید
نه آهنگی نه رقصی نه قلیونی
همه مرتب نشسته بودن بهم نگاه میکردن
والا

ری را یکشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:37 ق.ظ http://narenjestaan.persianblog.ir

اصلن هم دلم نخواست هیچ هم خوش نمی گذشت تو این هوای سرد
واللا

دلت منو نخواست؟ یا جاری؟ یا تولد جاری؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد