حواشی خانواده

عروسی
دو سه روزیست که حرف خواستگاری یکی از هلوهاست و آخرین خبر از این مراسم اینکه فری فرفره بعنوان خاله بزرگ وارد عمل شده و مسئولیت تحقیقات رو بر عهده گرفته و به طور اتفاقی از اولین کسی که تشابه فامیلی داشته شروع کرده به آمار گیری. از کار روزگار  طرف عموی شاه داماد آینده بوده و موضوع کلاً سوتی شده ( چه حالی میده از عموت در موردت تحقیق کنن  ) ما که وقتی شنیدیم اسباب خندمون فراهم شد بماند که خانواده داماد چقدر بخندند ...
باشد که همیشه بخندیم...


خانه نو

سوژه بعدی خانه جدید دایی همسر جان است که یک هفته ای هست که نقل مکان فرمودند و اینجانب از روزی که فهمیدم در لوازم خانگی میچرخم تا بلکه کادویی قابل بخرم و بالاخره دیروز که فهمیدم قراره امروز همه دسته جمعی برن منزل جدید رو تبریک بگن مثه برق گرفته ها بکوب با همسرجان رفتم پروما و یک گلدون قشنگ خریدیم
باشد که مورد پسند قرار گیرد...

قدم نو رسیده
و سوژه سوم تولد سونیا جان جگرگوشه خاله نسرین است که پس از 9 ماه انتظار فردا قرار است به این دنیا تشریف فرما شوند و بنده نیز از روزی که فهمیدم یک نفر دیگه قراره به فامیل شوهر اضافه بشه (از 9 ماه پیش) فکر میکنم برای تولد این کوچولموچول چی بگیرم و به هیچ نتیجه ای نرسیدم و البته هنوز هم فکر میکنم
باشد که بعدا بگم بالاخره چی تقدیم کردیم

مکان رنگ و لعاب دیگری می گیرد
2 روزی ست که زغالی ها به مدیریت مزار تصمیم به رنگکاری درب و نرده های حیاط و کاشی کاری دستشویی گرفته اند و این تصمیم با حضور دوندون نادون عملی شد و به گفته مَیه رنگکاری تا 4 بامداد امروز ادامه داشته و با قلم تعداد کثیری از جوونکهای زغالی به اتمام رسیده و به عقیده اینجانب این معجزه قلیان است که آنها را تا 4 صبح بیدار نگه داشته است!
باشد تا خیرش را ببینند