گربه

همه مشغول کار خود بودیم که آقای میم وارد اتاق شد و از پنجره بچه گربه ای که بالای تیر چراغ برق بود را نشان داد و گفت از اول صبح (الان نزدیک ظهر است) اون بالا میو میو میکنه و میترسه بیاد پایین. قیافه واقعا گناهکی داشت و دل همه براش سوخت.


           آقای ت حدس زد که ظاهرا شب قبل از ترس سگی که دنبالش کرده رفته اون بالا و حالا نمیتونه بیاد پایین. هرکدوم راه حلی برای نجات گربه پیشنهاد دادیم و قرار شد به آتش نشانی زنگ بزنیم تا بکمکش بیان اما از اونجایی که می دونستیم اونها وقتشون رو برای نجات یک گربه تلف نمی کنند یکی از همکاران تصمیم گرفت که خودش شخصا وارد عمل بشه و اونو با یک سبد (سطل آشغال اینجانب) که به یک میله نصب کرده بود پایین بیاره .

ما هم اونو بخاطر حس حیوان دوستی اش تحسین کردیم.



اما بعد از کلی زحمت زمانی که سبد را نزدیک گربه برد تا اون مثل یک گربه اشرافی در سبد بشینه و به پایین بیاد در یک چشم به هم زدن اون گربه خنگ خودش رو به پایین پرت کرد و مثل ببر فرار کرد




پا یادداشتی:

آیا گربه از اینکه ما کمکش کردیم که بیشتر بترسه و پریدن رو ترجیح بده ما رو دعا میکنه؟

آیا گربه از اینکه ما باعث شدیم از اون ارتفاع خودشو پرت کنه ما رو نفرین میکنه؟

آیا با دعای گربه سیاه باروون میاد؟