بعد از یک ماه تلاش بی وقفه ی بنده و داغون بالاخره امروز ثبت مدارک مربوط به جوایز صادراتی تموم شد
و حالا میتونیم تازه برگردیم سر خونه ی اول و کارهای روزمره ی عقب مانده از یک ماه پیش را که الان روی هم هموووجور تلنبار شده انجام بدیم
قابل توجه اونایی که گاهی فکر میکنن بنده اینجا فقط میخورم و میخوابم و آهنگ گوش میدم و وبلاگ مینویسم و غیبت میکنم و تخمه میشکنم
بله ما کارهای بی ربط تو پاچه شده ی بدون پاداش هم انجام میدیم
*باشد تا این روزها به آن روزها در شود و ما هموجووور پیش وجدان خود شرمنده نباشیم