چهره ی خوب هفته:
کارمند با وجدان سازمان بازرگانی استان
بخاطر اینکه ایشون در مدتی که ما داشتیم زیر فشار کاری و ثبت نام اینترنتی له میشدیم به داد ما رسید و راهنمای خوبی بود در پیشرفت کارمون. در حدی که گاهی اوقات خودشون تماس میگرفتن و یه چیزهایی رو یادآوری میکردن. باید اعتراف کنم که در طول مدت 6 سال سابقه ی کاریم این اولین کارمند بسیار محترم و افتاده ای بود که دیدم.
میدونم که اینترنت بیا نیست اما از همینجا بهش میگم: آقا تو خوبی، تو ماهی، فدات
بشن الهی الهی الهیــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جناب، ما چاکریم
چهره ی بد هفته:
خانم صالی
ایشون بخاطر یک عدد گوشی موبایل ناقابل در عین نمک نشناسی دل مامان مهربونش رو شکسته و در کمال گستاخی و بدون هیچگونه ابراز ندامت، اینجا به این کار زشتش اعتراف کرده و باعث بدآموزی دیگر دوستان شده و من فقط برای ایشون میتونم متاسف باشم و یکبار دیگه بهش اخطار بدم بره از مامانش عذرخواهی کنه وگرنه هفته ی دیگه چهره ی ... میشه
(مواظب اعترافاتتون در وبلاگتون باشید شاید هفته ی بعد اسم شما اینجا باشه )
چهره ی زشت هفته:
...
برای چهره ی زشت این هفته خیلی ها تو ذهنم هستن اما دوست ندارم زود قضاوت کنم و اسمشون رو بنویسم. فقط اینکه چهره ی زشت تمام اونهایی که از دین و ایمان و شرع به عنوان یک ابزار استفاده میکنن برای رسیدن به مقصود شخصی خودشون و سوء تفاهم های زیادی رو برای امثال من در مورد اعتقاداتمون بوجود میارن
(امیدوارم زود قضاوت کرده باشم)