بیکاری و هزار سوژه ی بی نتیجه

دیروز که داشتیم در مورد نویسندگان بزرگ صحبت میکردیم جلبک گفت: من کتابهای شهید مطهری رو نخوندم ولی خیلی آدم پُری بوده من تازه فهمیدم و در ادامه گفت یک جمله ای داره محشر، (( من ستایگر معلمی هستم که اندیشیدن را به من بیاموزد نه اندیشه ها را)

چشام هر کدومش شد یه لامپ 100، حالا اگه سایزش نه، ولی برقی که ازش پرید همون اندازه بود. گفتم خنگول این جمله رو دکتر شریعتی گفته چرا چیزی که نمیدونی میگی؟ همینجا بود که مَیه گفت نه من این جمله رو روی دیوار یک مدرسه دیدم که نوشتن و زیرش هم نوشته امام خمینی...!!!!!!!!!!!!!!!!!!

اوضاع خیلی بهم ریخت. دیدم کم کم جمله رو نسبت میدن به ابوعلی سینا سریع گوگل رو باز کردم که ثابت کنم جمله از شریعتیه والبته ثابت شد.(خوشم میاد که هرچی تو گوگل سرچ کنی همونی رو میاره که دوست داری بیاره)

بعد از کلی بحث همه به این نتیجه رسیدیم که این جمله رو روی یک دیوار خوندیم و از اونجایی که یک مسیر رو با هم میایم فهمیدیم که روی دیوار یک مدرسه که تو مسیر بوده دیدیم

قرار شد اگه روی دیوار کسی جز شریعتی نوشته شده باشه بنده بعنوان وکیل وصی شخصا برم مدرسه و یه حالی ازشون بگیرم و خلاصه به عنوان شهروند تحصیلکرده ی (منظورم همون لیسانسه) این مملکت یه خودی نشون میدم که چرا تحریف میکنید و این حرفا(البته هنوز سندی نداشتم که ثابت کنه جمله ی شریعتیه)

تمام مدت نقشه میکشیدیم که چطوری حال اون بنده خدایی که گفته این جمله رو بنویسن بگیریم

در راه برگشت 2 تا مدرسه شبانه روزی رو گذروندیم و خبری از این جمله نبود و همه مطمئن شدن که همون مدرسه سوم بوده .

وقتی به مدرسه سوم رسیدیم دیدیم  کل دیوار مدرسه دوباره دیوار نویسی شده و خبری از جمله ی قبلیش نیست

حالا من موندم با اون همه سوالی که آماده کرده بودم از رئیس مدرسه بپرسم...


راستش دلم میخواست یکی رو زیر سوال ببرمش و له ش کنم اما نشد(آدم از بیکاری چه سوژه هایی رو دنبال میکنه)


شبهه نوشت:

میگم حالا واقعا این جمله از کیه؟ تو نت هم که میچرخم میبینم جمله رو به دوتاشون نسبت دادن؟