خلبان نابینا

دو خلبان نابینا که هردو عینک های تیره به چشم داشتند، در کنار سایر خدمه پرواز به سمت هواپیما آمدند،در حالی که یکی از آنها عصایی سفید در دست داشت و دیگری به کمک یک سگ راهنما حرکت می کرد.
زمانی که دو خلبان وارد هواپیما شدند، صدای خنده ناگهانی مسافران فضا را پر کرد.
اما در کمال تعجب دو خلبان به سمت کابین پرواز رفته و پس از معرفی خود و خدمه پرواز، اعلام مسیر و ساعت فرود هواپیما، از مسافران خواستند کمربندهای خود را ببندند.
در همین حال، زمزمه های توام با ترس و خنده در میان مسافران شروع شده و همه منتظر بودند، یک نفر از راه برسد و اعلام کند این ماجرا فقط یک شوخی یا چیزی شبیه دوربین مخفی بوده است.
اما در کمال تعجب و ترس آنها، هواپیما شروع به حرکت روی باند کرده و کم کم سرعت گرفت.
هر لحظه بر ترس مسافران افزوده می شد چرا که می دیدند هواپیما با سرعت به سوی دریاچه کوچکی که در انتهای باند قرار دارد، می رود.
هواپیما همچنان به مسیر خود ادامه می داد و چرخ های آن به لبه دریاچه رسیده بود که مسافران از ترس شروع به جیغ و فریاد کردند.
اما در این لحظه هواپیما ناگهان از زمین برخاست و سپس همه چیز آرام آرام به حالت عادی بازگشته و آرامش در میان مسافران برقرار شد.
در همین هنگام در کابین خلبان، یکی از خلبانان به دیگری می گوید :
باب، یکی از همین روزا بالاخره مسافرها چند ثانیه دیرتر شروع به جیغ زدن می کنن و اون وقت کار همه مون تمومه

فرستاده شده توسط فسیل جهش یافته

نظرات 10 + ارسال نظر
فسیل جهش یافته شنبه 7 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 09:37 ق.ظ

منم نابینا نیستم ولی دیشب تو جاده نزدیک بود ۲بار نبینم و برم به دیارباقیچشم بسته رانندگی کردم
(خوابم برد)حس خوبی نبود

خوب یه جا توقف میکردین میخوابیدین

فسیل جهش یافته شنبه 7 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 09:39 ق.ظ

این عکس هدر تون هم با توجه به تیتر ش باید عوض کنید
یا عکس عوض کنید یا تیترش
تیترش بزندی
روز نوشته های یک کارمند بایگانی شده

با اینکه هیچ ربطی بهم نداره باهات موافقم اما اینقدر درگیری هام زیاده که یه مدتی باید تحملش کنید خلوت بشم یه فکری براش میکنم
البته پیشنهاد هم قبول میکنم

MasuodShiri شنبه 7 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:07 ق.ظ

(به لهجه مشهدی خوانده شود)
تکراری بود.....
ها ها ها .....فکر کردی هیشکه نم فهمه .........
مو مطالب قبلیته همر خواندام

خوب من که تو موضوع مشخص کردم (کپی برداری)
من که ادعایی ندارم

انجمن مهرگان شنبه 7 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:10 ب.ظ http://www.mehragan.vcn.ir/forum

سلام
وب خوبی داری

خسته نباشی

انجمن ما تازه راه افتاده

قراره امکانات جدیدی بزاره

مسابقات

جوایز
برترین کاربر و...

همچنین یه محیطی خوب برای گپ زدنه

حتما به ما سر بزن

موفق باشی

فسیل جهش یافته شنبه 7 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:17 ب.ظ

مهم تکراری بودنش نیست مهم نکته ای که ازش بگیری
که بعضی وقتا اییییییییییییییییییییییین جوریاااااااااااااااااس

نشیمو شنبه 7 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 03:36 ب.ظ

نشیمو شنبه 7 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 03:36 ب.ظ

تولد کورش کبیر مبارک

نکرت شنبه 7 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:50 ب.ظ http://www.aloode.blogsky.com

همسرجان شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:58 ق.ظ

مطلب بسیار قشنگی بود

قشنگی از خودتونه

حسام چهارشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:35 ق.ظ

دوست بابا و خود بابا درست فکر می کنن...

چی بگم والا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد