زباغ خاطرم هرگز نخواهی رفت
ومن هرگز نخواهم برد از خاطر نگاه مهربانت را
به گل هایی که می رویند و می خشکند
به دل هایی که می آیند و می سوزند
محبت از نهاد سینه ام بیرون نخواهد شد
و مرغ دل همیشه نغمه پرداز تو خواهد بود
وگل های اقاقی گلستان خیالم
خیالت را به سر دارند
و پیچک های یادم
به دیوار محبت های دیرین تو می پیچد
هنوز آوای تو در گوش جانم سخت می پیچد
نگاه آشنایت در نگاهم گرم می خندد
وقلب من همیشه خوشه چین خاطرات شاد
دیرین تو خواهد بود ...
روح مادر هاله بانوی عزیز شاد
سلام
خوبین؟
فسیل؟
سلاااااااااااااااااااام
چه عجب کم کم داشتم باور میکردم که مردی
خوب خدا رو شکر خدمت محترم تموم شد؟
سلام
نه هنوز تموم نشده
11 ماه و 14 روز دیگه مونده
چیزی نیست
همونطور که این 6 ماه و 17 روز اینقدر زود گذشت بقیشم میگذره
خوشم میاد که روحیه ورزشکاری خوبی داری
انشا... تموم میشه
روح مادر هاله بانو شاد ...
خدا صبر بده به هاله جان ..
خدا بهش صبر بده
شعر زیبایی بود . شاعرش کیه ؟
خدا مادرش رو بیامرزه .
نمیدونم شاعرش کیه
حتی تسلیت گفتن آزارم میده
روحشون شاد
سلام
دعوام چرا میکنی؟؟؟
ایشالا به زودی میام
خدا رحمتشون کنه و به هاله بانو هم صبر بده
سلام خدا مادر هاله رو بیامرزه خیلی شعر زیبایی بود.عکس بالای قالبتم خیلی جالبه.چه شوهری داری بابا دمش گرم برای چای آلبالوووووو
در کلبه منم بازه
سلام عزیزم
مرسی خدا همه ی رفتگان رو رحمت کنه و به عزیزانشون صبر بده
چشم میرسم خدمتتون
مرد مهمی نبود که مرگش ارزش خبری داشته باشد اما اهمیتش را پرنده های کوچه می دانستند....
خدا رحمتش کنه ...