یک هفته ای هست که من و نیا و اسی میریم باشگاه (به عبارتی کلاس ایروبیک) بلکه لاغـر شویم!
ساعت 5 از شرکت میرسیم خونه و سوت ثانیه حاضر میشیم میریم باشگاه
یک ساعتی در باشگاه خودمون رو میکُشیم تا عرق بریزیم و مقداری وزن کم کنیم
بعد از باشگاه میرم خونه ی اسی شون و یک شام چرب و چیلی میخورم و بعد از سیر شدن میگم همین شام رو باید از برنامه حذف کنیم ها...
پریشب بعد از شام اسی بهم گفت تو چاقی رو با خودت تا گور هم میبری (به عبارتی آب پاکی رو ریخت رو دستم و گفت که عرضه ندارم لاغر شم)
خدایـــــا خودت لاغـــرم کن
+این آهنگ معین رو اگه گوش نکردین توصیه میکنم گوش کنید خیلی قشنگه:دلم تنگته