جونم براتون بگه مدتیه که ما شاهد پیش لرزه های زپرتی هستیم
شایعات میگن که نیشابور هر 200 سال، یک زلزله ی اساسی میاد و با خاک یکسان میشه و اینا...
الان نزدیک پایان 200 سال قبل هستیم و این پیش لرزه ها نشان از یک لرزش آنچنانیست.
دیشب هم که بنده در خواب ناز بودم حدود ساعت 1 پیش لرزه اومده و ظاهرا همه بجز من فهمیدن
این بود که گفتم تا دیر نشده یه حلالیت بطلبم و اگه کسی سفارشی، چیزی برای اونور داره تا دیر نشده بگه با اسم و فامیل و مشخصات شخص اونوری
بنده سعی میکنم پیغام شما دوستان رو به اونوری ها برسونم بلکه رستگار شویم.
فقط بعد از مرگم از شما دوستان میخوام که یاد منو زنده نگه دارین و هر کدومتون حداقل روزی 1 پست در مورد من و قلم نابم و معرفت و مرامم بنویسید.
*از طرف من از رئیسم و بزرگ خاندان( که البته دو تاشون یکی هستن) حلالیت بگیرید.
*از دوستانی که تو این مدت چهره ی بد و زشت شدن هم حلالیت بگیرید.
*از همسرم هم همین الان حلالیت میطلبم که مجبورش کردم برام شال گردن ببافه تا چهره ی خوب هفته بشه و پز بدم و اینا.... (البته اون خودش با من میاد اونور)
*از اونی هم که خودش میدونه حلالیت میطلبم که یک هفته ست قول دادم پست بذارم و هر شب نمیشه که بذارم و .... (روم سیاه)
* از دوستان دماغ عملی که بهشون خندیدم که نمیتونن دست تو دماغشون کنن هم یه جوری از دلشون در بیارید آخه خنده دار بود، من قصد مسخره نداشتم
*یه خانم خیلی خوش اندام و فوق العاده هم تو باشگاه میاد جلوی من وامیسته که البته سن مامان منو داره ولی صد تا سیلی به من میزنه و من از حسادتم اسمش رو گذاشتم پیروسکی (آخه لجم میگیره میاد جلو من وامیسته) اون رو هم اگه پیداش کردید دیگه یه جورایی راضیش کنید.
*قرض و قروض و اینا هم که از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون؟! اصلا زندگی بنده بر اساس قسط و قرض و اینها بنا شده ولی وقتی اینجا با خاک یکسان بشه بانک کجا بود که قسط بگیره
*از وبلاگ محترم آگوستین هم که هنوز نفهمیدم چرا مثه دخترای 14 ساله یه دفه قهر کرد و کامنت های منو پاک کرد و اصلا جوابم رو نداد پرس و جو کنید ببینید قضیه چی بوده و اگه تقصیر من بود حلالیت بطلبید.(والا از برو بچ وبلاگ نویس خوش ندارم کسی رو سر پل صراط ببینم)
*دیگه اینکه یه دوست به اسم جیرجیرک چند وقت پیش اومد برام خصوصی نوشت که مگه تو خودشیفتگی مزمن گرفتی که همش عکسات رو در مدلهای مختلف میذاری اون بالا و من رو تحقیر کرد. تا امروز دنبال وبش بودم که حالشو بگیرم ولی از این به بعد راحت باشه حلالش کردم و کاری به کارش ندارم
*یه دوست دیگه هم امروز خصوصی یه چیزی نوشته بود که قرار بود برم وبش اما آدرس وبلاگش رو نذاشته بود. آخه دوست جون، من علم غیب که ندارم آدرس وبلاگت رو بدونم تا زلزله نیومده بیا و آدرست رو بده
*بعدشم تا میتونید برام صلوات بفرستین چون وقتایی که صدای بوق رئیس میومد و دستم از زمین و آسمون کوتاه بود تا تونستم صلوات نذر کردم و یادم رفته بفرستم
*دیگه اینکه من اینقدر صالحات و باقیات دارم که اونجا جام خیلی خوبه و همیشه با چادر سفید میام تو خوابتون. مدیونید اگه ذره ای برای من اشک بریزین و این حرفا
دوستدار شما فسیل باکام
تهران هم هر 70 سال یه زلزله اساسی میاد
از قرار بیست سالی تاخیر داشته
والا من که از شما بدی ندیدم بخوام حلال کنم یا نکنم
شما ما رو حلال کن که دم به ثانیه مزاحم اوقاتتون هستیم
راستی یه بسته پستی برای یکی دارم
رفتنی شدی خبرم کن برات بفرستم
میگن گمرکم میگیرن
ولی فکر کنم شایعست
نه بابا مزاحمت چیه سرافرازمون میکنید جناب
بسته رو بفرست بیاد که شاید امشب رفتنی باشم
سلام

عالی بود نصیب ، عااااااالی
تو با نمک ترین مرده ی متحرک این روزهای این دنیا هستی
امیدوارم با بامزه ترین اموات اون دنیا محشور بشی
ضمنن چی کار به اون طفل معصوم داری که می خوای با خودت ببریش ( آقای همسر منظورمه ) شاید اون هنوز این طرف کار داشته باشه ، اصلن چرا واسه اون بنده خدا برنامه ریزی می کنی ؟!
راستی یه 30 سالی هست که قراره تهرون هم زلزله بشه و تهرون بشه ویرون اما عجالتا که جستیم ، دعا می کنم این 200 سالی که گفتی افتاده بشاه تو یه حلقه ی باطل و هر 199 سال یک بار Reset بشه تایمرش
مرسی شما لطف دارین
آخه آقای همسر رو من تعصب داره بدون خودش نمیذاره جایی برم این بود که گفتم حتما میخواد بیاد دیگه
انشا... پایان 200 سال ما با 30 سال شما یکی بشه همه با هم بریم اونور وبلاگ نویسی منم اسم وبلاگم رو میذارم روزنوشت های یک حوری فسیل شده
سلام دوست جونی...

زلزله بیاد اینجا هم میاد آخه سه هفته که داره پس لرزه میاد و منم نماز آیات هامو نخوندم هنوز ....
اگرم که زلزله بیاد همه با هم به بهشت نازل میشیم ...
یه حلالیتم بر ما بگیر اون ور بدردم می خوره....
ای داد بی داد
مگه نماز آیات هم داره
پس دوستان لطفا نمازها رو هم بجا بیارید
میگگگگگگگگگگگگگگگم نصیب نکنه این تموم شدن دنیا تو سال 2012 همزمان با زلزله ی هر 200 سال شهر شما؟نکنه شهر شما مقصر باشه تو این قضیه؟به جان خودم اگه این داستاه زلزله ی 200 ساله شما باعث و بانی تموم شدن دنیا باشه خودم اون دنیا جلوتو میگیرم.گفته باشم
راستی نصیب جان ما شنیده بودیم به کسی میگن ناکام که ازدواج نکرده
بعید نیست که این قضایا بهم مرتبط باشن اینطوری بهتره همه با هم میریم خوب
بابت ناکام هم چشم درستش میکنم
سلااااااااااااااام عزییییییزممممممم
اینا ینی چی؟ینی زلزله میاد تورو با خودش میبره؟ای بابااااااااا چه وضعیه حالا بهش بگو یکم صبر کنه بعدنننن بیاد دیگه بذاره کلاساتو بری تمئم بشه بعد ناسلامتی خداتومن پول دادی هاااااا ایشششششش این زلزله چقد بی ملاحظه س والاااا
حالا اینا بماند اونطرف رفتی یکم واسه خدا دستمال بازی دربیار میگن خونه ی باحال میده و اینا که ما اومدیم همه با هم کنار هم محشور شیم ایشالا بساط به راه باشه دیگه
کدوم کلاس؟
اوه اوه اون دنیا هم ولی نمیکنی مارو؟؟؟
از خداتم باشه چییییییییییییییییییییییییییش
یه سوال ؟
چرا همسر جان نظر نمیدن ؟
در پستهای ارسالی
چون به من و وبلاگم حسادت میکنه
)
چون لجش میگیره که من همش همه ی حواسم به پست گذاشتن و وبلاگ چک کردنه
تازشم 2 هفته ست که مودمم سوخته هی میخوام برم بخرم هی رای منو میزنه که نخرم و وقت کشی میکنه که شبا نتونم کانکت بشم
بعدشم ته دلش به من میخنده (مطمئنم که خوشحاله که مودمم سوخته
اصلا اگه اینجوری پیش بره این هفته هم چهره ی بد میشه هم چهره ی زشت تا بفهمه که من میفهمم که اینا همش فیلمه که برای من بازی میکنه
بعدشم دارم شک میکنم که شاید اون مودمم رو سوزونده
اصلا دیگه طاقت این زندگی بی رحمانه رو ندارم
شاید اون منو دوست نداره / شاید پای زن دیگه ای در میون باشه / شاید...
---------------------------------------------
آخیش چه خوب شد که این سوال رو ازم پرسیدی دلم خالی شد
همون کلاسه که اون خانومه سن مامانته میاد جلوت وامیسته خوشتیپه و اینا دیگه
هاااا راست وگوفتی من باید زنده بمونم تا اون خانوم پیروسکی رو شکست بدم و خودم بشم مقام اول ایروبیک و زیبایی کشور و هموجور برای شما افتخار به ارمغان بیارم
منم حلالت می کنم چون کلی غصه خوردم که چرا من اینقدر بامزه نیستم الان که داری به سلامتی می ری خوشحالم که اینقدر بامزه نبودم
برو دست علی به همرات
دست علی
خیالت بابت من راحت باشه
چهره بد هفته معرقیم کردی حلالت می کنم بقیه هم خودم میرم ازشون حلالیت می طلبم می گم نصیبه رو حلال کنین فقط در مورد قرض وبدهکاری نمی تونم برم حلالیت بگیرم از طلب کارها
پستت خیلی جالب بود
قربونت برم صالی جون کی باشه شما بری اونور ما جبران کنیم
مردم خنده
نوشتی دوستدار شما فسیل با کام
من رفتم اونور گریه زاری کن که صالی ناکام از دنیا رفت
اول نوشته بودم ناکام جزیره بهم گفت اشتباه نوشتم

منم درستش کردم
مگه تو ناکامی
به به مباراکا باشد قدم نو رسیده
نصیب جان بیا یوزر و پسوردتو خصوصی به من بگو که من راهتو و آرمانهاتو ادامه بدم :دی :)))))))
من هیچ وقت نمیزارم چراغ اینجا خاموش شه :دی
بعدشم ، کامنتتاتو از تاییدی بودن وردار که ما بیایم اینجا مجلس و اینا بگیریم :دی
( دور از جون ،
با اعزرائیل شوخی نکنن هااا )
توجه کردی از همه خوشحالتر تو بودی که من برم اونور
این کامنتت به ضررت تموم میشه ها
لج منو در نیار ها
یه دونه سوتی هم تو مبلاگت دادی فکر نکنی حواسم نیست ها
خلاصه که از ما گفتن بود
نصیب جان الآن که این نامه را می خوانی نمی دانم هنوز کارمند فسیل شده ای یا حوری فسیل شده، ولی امیدوارم هر جا که هستی همچنان به وبلاگ نویسی ات ادامه بدهی.
از حال و هوای بهشت بیشتر برایمان بنویس ولی اگر از جهنم سر درآوردی، چیزی از آنجا ننویس حوصله غصه خوردن ندارم.
به مادر بزرگ هایم سلام برسان بگو شونصد تا قصه به من بدهکارند.
به بابا آدم سلام برسان بگو حالا یه دونه گندم یا سیب یا نمی دونم هر چی، ارزشش رو داشت بیچارمون کردی.
به قابیل بگو دیوانه، حالا چه فرقی می کرد؟
اووووووووووووووووووووووووووووو
من که نصف عمرم رو اونجا باید دنبال رفیق رفقای تو باشم که
میگم قربون دستت بی زحمت همین کرایه تاکسی ما رو حساب کن تا نرفتیم
از هیتلر بپرس این ماجرای هولوکاست واقعن چی بوده؟
از نوح جان بپرس هدفش از سوار کردن دو پشه نر و ماده توی کشتی چی بوده؟
از گالیور بپرس ببین گنج رو بالاخره پیدا کرد؟
به کریستوف کلمب بگو بیکار بودی آمریکا رو کشف کنی؟ خب سرخ پوستای بیچاره داشتن زندگی شون رو می کردن.
خلاصه به بقیه بر و بچ هم سلام برسون بگو سئوالای زیادی هست که وقتی خودم خدمت رسیدم با هاشون در میون میذارم.
میگم بی ربط جان بیا جامون رو با هم عوض کنیم خودت برو اونور ها! چی گفتی؟ بهتر نیست؟
من که حلالت نمی کنم
آخه من چه هیزم تری به تو فروختم که شدم شخصیت بد هفته ؟
ها ؟
امیدوارم اون دنیا بیفتی تو قسمت آخ و ن دا
اگه اون هفته چهره ی بد بودی
بهت قول میدم این هفته چهره ی زشت بشی
آخه این نفرین بود که منو کردی
میگم اگه رفتی اونور خدا رو چه دیدی شاید با پیشرفت تکنولوژی و اینا اونجا هم یه خط نت داشتی
فکرش رو بکن پرسرعت و بدون فیلترو...........
نه بابا من از این شانس ها ندارم
مطمئن باش اتفاقی نمیفته... از این افسانه ها توو هر شهر پیدا میشه!!! همین ۲۰۰ سال رو درباره ی تبریز هم میگن اما ۲۰۰ سال داره میشه۴۰۰ سال هیچی نشد... فقط ۳ سال پیش یه زلزله اومد تقریبا ۴ اینا بود ما همه سکته زدیم بعد سال بعدش دوباره تکرار شد بعدش همین چن وقت پیش توو وان زلزله اومد و موجش رسید به ما و من در طول این مدت به این نتیجه رسیدم که زلزله اصلا ترسناک نیس!!!
امیدوارم کردی دختر مرسی
راستی من هیدرتو خیلی دوست دارم خیلی خیلی کار اشتباه کرده جیرجیرک همچین حرفی زده اصلا بهش ربطی نداره!!!
خوب تو مثه من خوش سلیقه ای دوس جون
جیرجیرک هم حتما شوخی کرده
اینجا هم یه دو سه تایی اومد.یکیش یه کم شدید بود و همه ترسیدن ولی خدا رو شکر چیزی نشد.
ایشالا همیشه سالم و سلامت باشی
مرسی عزیزم
یعنی تو منو مسخره میکردی قابل توجه شما و بقیه کسایی که فکر می کنن دماغ عملی ها نمی تونن دست تو بینیشون کنن
من می تونم
جدی میتونی

راستش خواهر یکی از دوستام که بینی شو عمل کرده بود میگفت نمیشه دست تو دماغ کرد والا برای من سوال بود که آخه اینطوری که نمیشه پس اینا وقتی تو اتاق تنهان چیکار میکنن
مرسی که خیالم رو راحت کردی
وای این از باحالترین سوژه های وبت بووووود


مخصوصا حلالیت طلبیدن هات...ووووی
چیزِ..میگم اینجا هم هر سال زمستون ی بندری میاد و اخ جیگر ما حال میاد
همین 1هفته پیش اومد.جان خودم اینقد کیف کرده بودم میگفتم کاش بازم بیاد
ولی نه...خدا نکنه هیچ کی اسیب ببینه:|
قربونت عزیزم
بندری میاد؟
خوب بله دییگه منم اگه بندری باشه دوست دارم ولی بره رو ۷ ریشتر دیگه فکر کنم بندری نباشه
خداااااااااااااا نکنه

این حرفا چیه
ایشالا صد سااال عمر کنی
مدیر شدنت رو ببینیم
بسته رو با پیشتاز میفرستم
فقط وقتی تحویل دادی فاکتور بگیر برام بفرست مطمئن بشم
یه سری وسائل خلافه
بچه ها خسته شدن از بس تو بهشت مثبت بازی در آوردن
نه بابا من جنبه ی مدیر شدن ندارم همن فسیل شدن بهتره
باشه بفرست بیاد
جیرجیرکو ولش کن. به منم یاد بده اینکارو. اتفاقن من خیلی دوس دارم که عکساتو میزاری اون بالا
پیشواز کن شاعر با غزل که یار آمد
بسته بار گل بر گل عشق با قطار آمد
یک دو روز فرصت بود تارسیدن پاییز
که به رغم هر تقویم باز هم بهار آمد
دانه ای که چندین سال پیش از این به دل کشتم
نیش زد سپس بالید عاقبت به بار آمد
یک نفر گرفت از من عشق و شعر را . انگار
سکه های نارایج باز هم به کار آمد
او امید بود امات بیم نیز با او بود
مثل نور با ظلمت ماه شب سوار آمد
تا محاق کی دزدد بار دیگرش ، حالی
آن شهاب سرگردان باز بر مدار آمد
با رضایتی در خور از تسلط تقدیر
گرچه هم شکایت ور هم شکسته وار آمد
او تمام ارزش هاست خود یرای من . با او
باز هم به فصل عشق اصل اعتبار آمد
با زلالی اش سرزد ازکدورتی کهنه
صبح هایم اوست گرچه از غبار آم
بودن یا نبودن مسئله اینست : خودمان از خودمان راضی هستیم یا نه؟! ...
این نیشابور شما آخر کار دست ما میده...
شما نیشابوریا آدمای خوبی نیستید میخواد اونجا زلزله بیاد حال شما گرفته شه؛پس لرزه هاش ما مشهدی ها را هم میگیره....
امروز من رفته بودم از کاروان های پیاده ی تربت جام عکس بگیرم؛وقتی برگشتم گفتن زلزله اومده 5و نیم ریشتر مرکزش هم نیشابور بوده....
حالا از شوخی بگذریم اتفاقی نیفتاده؟؟؟؟خوبید؟؟؟؟یا زیر آوار فسیل شدید؟؟؟؟
تربت جام و تایباد میخواد زلزله بیاد که ابو بکر و عمر و عثمان بیاد جلو چششون که نمیاد....چی بگم والا....
حیف که دارم میمیرم وگرنه یه جوابی بهت میدادم که سر در مشهد بنویسن و درس عبرتی بشه برای آیندگان
بامزه مینویسی.
قربونت