خوب، بد، زشت

 

چهره ی خوب هفته:  

رئیس جان: 

بخاطر اینکه محبت فرمودن، منت رو سرمون گذاشتن و فردا تعطیلمون کردن.(آخه کی باورش میشه!) اینقدر شکه شده بودم که به همسر گفتم بیا بریم مسافرت ما شنبه تعطیلیم 

اونوخت همسرجان فرمودن میخوای ببرمت مسجد چوبی، آرمگاه خیام، عطار، کمال الملک؟ بعد عکس بگیری بذاری وبلاگت بگی ما مسافرت رفتیم نیشابور؟!  

چهره ی بد هفته:  

دلم نمیاد بگم آقا بابک 

آخه اون کار بدی نکرده، یه شوخی بامزه و ترویج اون توی پر بیننده ترین وبلاگ بلاگستان که کار بدی نیست. اگه یه آدم ساده لوح  اتفاقی هر روز از اونجا رد بشه و اون مطلب رو بخونه و بعد هم به احمقانه ترین سبک ممکن از اون تقلید کنه خوب این چه ربطی به بابک داره؟ خودمم گیج شدم نمیدونم الان چهره ی بد کیه

چهره ی زشت هفته: 

خودم 

بخاطر اینکه مثه یه آدم خنگول از شوخی بابک تقلید کردم و مثه یه آدم خنگول سوتی دادم و باز هم مثه یه خنگول خودم رو لو دادم و تنها کاری که تونستم برای آرامشم انجام بدم این بود که سعی کردم همه ی تقصیرا رو بندازم گردن اون