چهره ی خوب هفته:
همسرجان
بخاطر
اینکه این هفته سعی کردن بافتنی کردن رو از مادرزن جان یاد بگیرن و یک هنر
دیگه به اون هزار تا هنر انگشتاشون اضافه کنن
ایشون بنده رو در خانواده سرافراز کردن و میخوان برای بنده یک شال گردن جاری
کُش ببافن تا من هموجوووووور به عنوان بانوی خوشبخت فامیل مانور بدم
چهره ی زشت هفته:
بزرگ خاندان فامیل
بخاطر اینکه ایشون برای چند صدمین بار جلوی چشم تمام فامیل هموجوووووووووووور یک تبعیض زشت انجام دادن و برای دومین بار در این وبلاگ چهره ی زشت رو به خودشون اختصاص دادن و از اونجایی که ایشون برای دومین این حرکت زشت رو اینجا ثبت کردن مقام اول چهره ی چندش رو نیز به ایشون اختصاص میدیم
کم کم دارم فکر میکنم این کار یکی از سرگرمی های زندگی ایشون شده و از این کار لذت میبرن. باشد که با این عمر طولانی پروردگار ایشون رو به راه راست هدایت کنن و ...
عزیزم الان مطمئنی جای چهره بد و زشت رو درست گذاشتی؟؟؟
چرا تبعیض قائل میشی عزیززززم
سلام عزیزم
مشکل اینه که چهره ی زشت و بد بهم مرتبط هستن و من تا چهره ی زشت رو توضیح ندم چهره بد شفاف سازی نمیشه برا همون جابجا نوشتم
من تو رو چهرهی بد تمام قرون قضاوت میکنم واسه اینکه آدما رو ارزشگذاری میکنی:))
اما خودمونیم.گاهی جواب قاطع دادن به دیگران دل آدمو خیلی خنک میکنه...آیکون همون شلک با دندونای اونجوری
اونوخت الان بی بی جان من بود بنده رو ارزش گذاری کرد به عنوان چهره ی بد تمام قرون ؟
هه هه چه با حال جواب بالایی رو دادی . حالا واسه ما هم می گفتی چی کار کرده این بزرگ خاندان فامیل؟ بین کیا تبعیض قائل شده؟ آخه جواب بزرگتر ها رو تو جمع نباید داد آدم خودش جلو دیگران کوچیک می شه مگه دیگه اون بزرکتر عادتش شده باشه
اصلا پامو خونش نذاشتم چه برسه که بخوام جوابش رو بدم
بی احترامی از این باب گفتم که دعوتم کرد نرفتم خونش
سلام
ای بابا من فک کردم که یه چی گفته و تو جوابشو داده بعد دلم خنک شد
اینکه حالا دعوتشو قبول نکردی هم شد بی احترامی؟!
تو این شرایط آره میشه بی احترامی
ای بابا
دوست نداشتم خودت چهره بد شدی
آخی دم همسرتون گرم !!
دم شما هم گرم که هموجور پشت سرهم به من سر میزنید
والله در موردِ شخصیتِ زشت و بدِ هفته که چیزی ندارم بگم چون متوجه نشدم چه اتفاقی افتاد!
ولی ایول به شخصیتِ خوبِ هفته!!!
الهی فدات شم چ تاز میخندی...
الهی...همسر جانتو ببین ب چ کارایی وا میداریا!
عکس شالتو بذا ببینیم
میخوای از روش مدل برداری اونوخت (آیکن فخرفروشی)
نه با!
ما داریم!(آیکن فخر فروشی در حال حاضر!)
خدای آقای همسر را نگه دار باشد
جدیدا اسم بافتنی و آموزشش که میاد یاد یه جوک می افتم ، روده بر می شم
انشا...
جکش به من هم میگی؟
پس کامنت من کو؟ اصن در وبلاگو میبندیم کسی بیرون نره تا کامنت من پیدا بشه
هست که
یعنی من باورم نمیشه آقایونم تو خط بافتنی باشن.
واقعا" دمشون گرم.
هموجووور گرم
بله خب.کاملا منطقی
چقد من این چهره های ماندگارتو دووس دارم:دی
عجب همسر خوب و مهربون و آقایی!:دی!ایشالا خوشبخت شید!
شما هرکاری کنید!ما خوب می بینیم شمارو!دقیقن کنار همسرتون:دی
مرسی عزیزم
اونی که دست ایشونه میبافند فک کنم گرد به نظر میادش
شالگردن گرد ندیده بودیم
اون تمرینی هست جناب
سلام خانمی...

ببین تو رو خدا این جناب همسر رو به چه کارایی وا میداریاااا.
خدا حفظ کند این همسر جان شما را که این قدر دارد در خانواده زن خود نمایی می کند تا دل مادر زن جان را بدست آورد....
نصیب جان سعی کن بیشتر روی آشپزی و ظرف شستن همسر جان را متمرکز کنی ...چند صباحی دیگر بیشتر به کارت می آید تا بافتنی ها....
چهره زشت که خیلی حرص در آور است...از تبعیض متنفرم متنفر...
باز چهره بد شدی که دختر...یکم خودشو کنترل کن...کار دست خودت میدیا...
سلام عزیزم

آشپزی و شیرینی پزی و کیک پزی و ظرف شستن و خونه تکونی و ... رو مامانشون بهشون قبلا یاد دادن فقط بافتنی بلد نبود که مامان من یادش داد
منم از اون چهره زشته خیلی بدم میاد
حودمم که آدم نمیشم حالا حالاها
مگه بزرگ خاندان چکار کرده که تورو انقد ناراحت کرده عزییییزم
گاهی لازمه جواب بدی ینی لذت داره
جات خالی الان دارمن لذتشو میبرم
حشمت خانم و عشرت خانم توی خیابون به هم رسیدن ،بعد از کلی احوالپرسی و چاق سلامتی
حشمت خانم پرسید :راستی از دخترت چه خبر؟
دوسالی باید باشه که ازدواج کرده ، از زندگیش راضیه ؟ بچه دار شد؟
عشرت خانم یه بادی به غبغب انداخت و گفت :
آره جونم ،این پسره ، شوهرش ، مثل پروانه دور سرش می چرخه ، اون سال اول عروسی که دایم مسافرت بودن ، همه جا رو رفتن دیدن ، عید اون سال هم رفتن اروپا برای من هم یه پالتوی خیلی قشنگ آورده بود ، تو کار های خونه هم نمی گذاره دست از سیاه به سفید بزنه ،وقتی هم که حامله بود دیگه هیچی ، اینقدر بهش می رسید حالا هم که بچه اشون به دنیا اومده تا پوشک بچه رو هم این عوض میکنه ، آره شکر خدا خوشبخت شد بچه ام .
حشمت خانم گفت شکر خدا ، ببینم پسرت چیکار میکنه از زنش راضیه !؟
عشرت خانم یه آهی کشید و یه پشت چشم اومد که ای خواهر نگو که دلم خونه ، پسر بد بختم هر چی در میاره همش خرج مسافرت این دختره میکنه ، انگار زمین خونه اشون میخ داره اون سال اول که اصلا توی خونه بند نبودن ،اصلا فکر نمیکرد که بابا این بدبخت خرج این همه سفر رو از کجا بیاره ، بعدش هم عیدیه رفتن دبی ،دختره برا ننه اش رفته بود یه پالتو خریده بود ۱۰۰ دلار، پسره شده حمال خونواده زنش، طفلک بچه ام توی خونه عین یه کلفت کار میکنه ،زنه دست از سیاه به سفید نمی زنه ، حامله که شده بود این پسره دیگه رسما شده بود زن خونه،بعد هم که زایمان کرد حتی پوشک بچه اش رو میده این پسر بد بخت عوض میکنه ،
آره خواهر طفلکم بدبخت شد !
خدا نکشت با این کامنتت
منظورم به داداش اینا بود که وقتی ازدواج کنن رفلکس مامان اینا هم همین خواهد بود؟
یا اون موقع مادر زن نباید این کارا یاد داداشتون بدن؟
والا دروغ چرا
نمیتونم پیش بینی کنم
حالا از همه اینا بگذریم خوب چهره هفته با همسرجان تقسیم میکنید هاااااااااااااااااااااااااااااااااا
یکی من یکی تو باز یکی من و یکی من
نگید نفهمیدیم
(گوفته بشم .............. اینجوریا نیس)
خوب جنابعالی هم یه حرکت خوب از خودت نشون بده تا تو بازیمون شرکتت بدیم
ظاهرا اصلا نمی شه با شما شوخی کرد - بیچاره بزرگ خاندان فامیل
شوخی؟
شوخی؟
شوخی؟
حیف که نمیتونم توضیح بدم چه غلطی کرده
چکار کنم بیام ماشین تون بشورم؟




نون بگیرم
نفت بخرم؟
آب حوض خالی کنم؟
چی هاع ؟ چی؟
همو همسرجان گیر اوردین بیچاره ازش بهره کشی مفت میکنید بسه
فک کنم زبون نداره بیچاره شکایت کنه
بفرستین آپ دیتش کنم -فری دانلود
بی جنبه
عمرا اگه بذارم 5 دقیقه همدیگه رو ببینین