بی سواد و پر ادعا

دو هفته پیش یه فکس اومد شرکت که از این به بعد برای خرید مواد از پتروشیمی باید تو سایت مربوط به صنایع عضویت داشته باشیم. منم زود عضو شدم. یک هفته بعد بی سواد پر ادعا زنگ زده به رئیس که اطلاعاتتون اشتباه وارد شده ( همون روزی که روز من شد) منم رفتم اصلاح کردم. شکر خدا تلفنش رو  وقت نداره جواب بده بعد از یک روز، بانو گوشی رو برداشته هنوز چیزی نگفتم میگه: لطفا دوباره وارد سایت بشین اونجا براتون نوشتم اشتباهاتتون رو

الان 2 روز پشت سر هم هر 5 دقیقه بهش میزنگم که ببینم با کدوم سواد نداشتش تشخیص داده اطلاعات ما اشتباهه:

1) گوشی رو بر نمیدارن

2) خانم مهندس رفتن بیرون یک ساعت دیگه زنگ بزنید

3) گوشی رو بر نمیدارن

4) گوشی مشغوله

5) خانم مهندس هنوز تشریف نیووردن

6) گوشی رو برنمیدارن

7) گزینه قبل 100 بار تکرار میشه

8) خانم مهندس اومدن اما دوباره رفتن با همکارشون صحبت کنید

9) همکار بعد از یک ساعت گوش کردن به حرفای من: خود خانم مهندس باید باشن

10)الان که همه رفتن فردا صبح زود زنگ بزنید

11) صبح روز بعد خانم مهندس افتخار دادن گوشی رو برداشتن: سلام یک ساعت دیگه زنگ بزن خانومم بوق بوق بوق _________________

12) یک ساعت دیگه گوشی رو بر نمیدارن

13)گوشی رو برمیدارن ولی صحبت نمیکنن(بانو مهندس رفته گل بچینه)

14) .... (به همین منوال)

هنوز مشکلم با سایت صنایع حل نشده نامه اومده که ثبت نام جوایز صادراتی شروع شد لطفا به سایت مراجعه فرمایید.

در حال ثبت نام اولیه هستم سایت پیغام میده عدم هماهنگی اطلاعات

تماس گرفتم با مسئول محترم بازرگانی

1) جلسه دارن یک ساعت دیگه زنگ بزنید

2) 3 تا صلوات میفرستم گوشی رو برمیداره میگه مشکل از اطلاعات شما نیست بانک اطلاعاتی ما مشکل داره شما مشروط ثبت نام کنید وگرنه مهلتتون تموم میشه

بدون توجه به پیغام ثبت کردم زنگ زدم میگم خوب حالا چرا نمیره مرحله ی بعد میگه:

- خوب چون شما اطلاعات رو اشتباه وارد کردین دیگه نمیتونین وارد مرحله ی بعد بشین

- جناب خودتون فرمودین ایراد از سایت هست و من تایید کنم

- خوب من که نمیدونم اینا همش اینترنتی شده به ما ربطی نداره.

- خوب به کی ربط داره یعنی نمیشه اصلاح کرد؟

- شما شنبه زنگ بزنید تا من از تهران بپرسم

.

.

.

. حالا جواب رئیس رو چی بدم (فکر کنم دوباره باید یک روز روزه نذر کنم که بانو جواب تلفنش رو بده و تهران هم این جناب محترم رو توجیح کنه)

* سخنی با بانو مهندس:

    مهندسی برا خودتی. پشت میز نشستن و جواب ارباب رجوع دادن شعور میخواد نه مدرک تحصیلی

* سخنی با مسئولین مملکت گل و بلبل

1- به کارمنداتون حقوق نمیدین ندین نوش جونتون هموجوور گوشت بشه به تنتون، حداقل 4 تا کلاس آموزش مقدماتی اینترنت و این حرفا بذارید تا بخاطر نداشتن سواد کافی به من بدبخت نپرن

* سخنی با طراحان سایت های زپرتی دولتی:

1- قربونتون بشم من. برای ثبت اطلاعات 6 خط کدنویسی کنین یک دکمه ویرایش هم بذارید که وقتی بدبخت بیچاره ای چون من یک فیلد رو اشتباه تایپ کرد مجبور نشه بجای ویرایش کل اطلاعات رو حذف کنه دوباره بزنه.

2- وقتی میدونید هوار تا شرکت دارن همزمان ثبت میکنن و سرورتون هنگ میکنه خوب یک ثبت موقت مرحله به مرحله بزارید پدرم در اومد بس که همه ی اطلاعات رفت رو هوا

* دعای امروز:

پروردگار اگر قرار است من نیز با ارباب رجوع چنین برخوردی داشته باشم به من فقط مرگ عطا فرما