چهره ی خوب هفته:
اون همکار مؤدبم که فوق دیپلم ادبیات داره و خیلی لغات قشنگ استفاده میکنه و من مرده ی این ادبشم.
وقتی سر صبح از سرویس پیاده شدیم و خسته از شدت درد و حال بدش میخواست بخوره زمین و همه دورش جمع شده بودیم چی شده چی شده میکردیم. با یک لیوان آب نبات و یک قند نمیدونم با چه سرعتی بالای سرم ظاهر شد و لیوان رو داد گفت بهش بدید بخوره حتما فشارش افتاده ....
اینجا بود که بنده کشف کردم بین همکارمون هنوز هستند افرادی که رفع مشکل رو به فضولی ترجیح میدن
چهره ی بد هفته:
خودم.
همون لحظه ای که خسته با اتفاق بدی که براش افتاده بود اومد تو اتاق و از شدت گریه میخواست بیفته و برای من توضیح میداد و من همینطور که تخمه میشکستم بهش میگفتم جوش نزن انشا... درست میشه
(و دقیقا بعد از 20 دقیقه اوضاع وخیم رو حس کردم و تخمه هامو ازرو میز جمع کردم)
منم اگه اونجا بودم به جای رفع اشکال می پرسیدم چی شده
حالا چی شده بود؟
به به
چه عجب !
فکر نمیکردم زنده باشی
حالا کجا بودی تا الان
خوب من نپرسیدم چی شده ولی مثه ماست واستاده بودم
ایده خیلی خوبیه این چهره خوب و بد هفته
باعث میشه یکبار دیگه رفتارهای خودمون رو مرور کنیم
جالب بود
مرسی منم امیدوارم که واقعا مرور بشه
جالبه!!!
به منم سر بزن.
مرسی
حتما
تخمه اونم تو محل کار؟؟
حداقل مغز تخمه ببر تابلو نشه.
خوب وقتی رئیس نیست
من اگه بودم از شدت حول شدن باید یه لیوان آب قند واسه من میوردین !
به قول ما چقدر کم دل!
چه همکار خوبی!!!
شما پیش ایشون یه دوره اموزشی مهربونی ببین لطفا!!!
اما مطمئنم شما به قدر کافی مهربون هستی!!
چاکریم
واقعن که !!!
خوبه تعارفش نکردی تخمه رو ، یا به قول خودتون دانه رو ، شایدم کردی روت نشده اینجا بنویسی ، اما نه اگه تعارف کرده بودین حتما می نوشتین " مثل اینکه هی می نویسین جاتون تو قبرستون خالی بود " ( آیکن یه آدم گیر ِ ، اعصاب خورد کن ِ ، رو مخ )
نه والا دیگه تعارف نکردم ( یعنی فکر میکنی اینقدر خنگم که تو اون شرایط تخمه تعارف میکنم)
سلام ولی خداییش قضاوت کردنتون خوبه ها
ما مخلصیم خوب دیدن از چشاتونه
سلام
شرمنده ولی خداییش اون چهره ی بد خیلی خنده دار بود، تخمه شکستن(هرررررررررررررررررررر) انگار داشتین فیلم سینمایی میدیدین. یاد خودم افتادم تو حرم امام رضا. یهبار بعد از اینکه از عبادت و دعا و راز و نیاز هسته شدم و بیکار شدم تخمه افتابگردون در اوردم و شروع کردم به خوردن. به حالی داد.اخه تخمه خوردن تو یه محیط معنوی برام جدید بود:دی
خوب از تو که بهتره تو حرم تخمه میشکستی
سلام.
منم که این همه راه از یه سایت دیگه اومدم اینجا برای فضولی هم که شده مشکل نداره بپرسم چی شده؟
خوشم میاد که صادقانه فضول بودنت رو اعلام میکنی
تخمه هاتون هم حتما از این تخمه افتاب گردون های ریز
قهوه ای کوچولو بوده نه؟؟؟؟؟
اونوقت از کجا فهمیدی اینو؟
پیش میاد دیگه ... تجربه ها اینجوری شکل می گیرن
چه عجب یه نفر دلداری داد
مرسی
از اون جایی که سطل اشغال روبروی میزتون پر پوست تخمه بود
اصلن ببینم تو چرا در نبود ما میای اینجا تجسس میکنی
بعدش هم میای افشاگری! اونم تو رسانه ملی! ها؟
آدمیزاد مجبور میشه قبل از رفتن سطل آشغالش رو هم خالی کنه
من نیومدم
من اوردن
به حساب رفاقت
گفتن بیا یه اسپیکره حالش بده بیا تجویز کن براش
پس شما اشتباهی بودی
حالا
اولین خوب و بده دیگه ..نه؟
آره