دوران عقد با تمام لذت هاش و عشق و صفا سیتی فقط یه مشکل داره اون هم بی خانمان بودنه!
همسرجان یک باجناق گرام داره که ما هر شب منزلشون پلاس میشیم و تا پاسی از شب وقت می گذرونیم
اما امان از وقتی که باجناق جان نیستن
اونوقت میریم سراغ محسن(برادر همسرجان) و از کار خدا ایشون نیز همیشه با دوستان صفا سیتی تشریف دارن
اینجاست که گزینه ی دیگه ای جز قهوه خونه به ذهن نمیرسه و بنده علی رغم میل باطنی باید به استنشاق دود محترم قلیان تن بدم
البتن آدم یه چیز دیگه هم به ذهنش میرسه و اون اینه که چقدر بی خانمان بودن بده
اینجا هم همون قهوه خونه ی نسبتا محترمه که من و همسرجان در یک آلونک کاهگلی مثلا سنتی می تفریحیم
رویایی نوشت:
اگه ما زندگی مشترک رو شروع کرده بودیم من الان مثله یک ملکه در منزل خوشگلمون روی مبل ماساژور جلوی تی وی نشسته بودم و هموجور مهره های در رفته ی کمرم وول میخورد و من کیف میکردم. همسرجان هم داشت لباسهای فردامو برام اتو میزد تا صبح شنبه مرتب باشم و من همش بهش میگفتم آفرین تو بهترین همسر روی کره زمین هستی اون هم میگفت قربونتون خانوم گلم بعدش میرفت یه ظرف دونه می اورد و هموجور دونه میشکستیم و از باجناق و داماد های تازه ی فامیل غیبت می کردیم. سریال اعصاب خورد کن ستایش شروع میشد و ما مجدد دونه میشکستیم و سریال نگاه میکردیم و من هموجور به حال ستایش اشک میریختم و همسرجان برای عوض کردن حال و هوای من مجدد از باجناقیون غیبت میکرد(آخه من هنوز جاری ندارم) بعد همسرجان میگفت: عزیزم اجازه میدی میز شام رو بچینم؟ منم میگفتم آره عزیزم چرا که نه؟
اونوخت همسرجان میز رو میچید و دو تا شمع هم روشن میکرد و در یک فضای شاعرانه شام چرب و چیلی که توسط خودش طبخ شده بود رو میخوردیم. بعدش من میرفتم پشت سیستم و وبلاگم رو آپ میکردم و سری میزدم به وب دوستان ببینم در چه حالن. همسرجان ظرف ها رو میچید تو ماشین ظرفشویی محترم و ایشون هموجور ظرف میشستن. بعد من مجدد میگفتم تو بهترین همسری هستی که من میتونستم انتخاب کنم و آماده میشدیم برای خواب و شروع یک هفته ی مشقت بار کاری ....
حتی فکرش هم خستگی آدم رو در میاره
کلمه و ترکیب های تازه:
وول : تکان ماهی وار
دونه: همان تخمه و آجیل جات منظورم
چیلی: مترادف چرب است فکر کنم وقتی این دو واژه با هم آیند یعنی خیلی چرب
اینجور که شما از این زندگی مشترک تعریف کردی یهو دلم خواست شوور کنم
دلم میخواست وخت داشتم براتون واقعی شو مینوشتم
تا بعد فاصله واقعی و رویائی شما نوشتی درک کنید
بعد بگی :کی گفته فکر زن کنی خودتو اسیر غم کنی
خوب واقعی شو همه برام تعریف میکنن گفتم رویایی شو من برای بقیه تعریف کنم
تازه خدا رو چی دیدی شاید زندگی ما اینطوری شد
........اگه بشه چی میشه
خب اگه همسر جان هم وبلاگ میداشت میشد فهمید نظر و رویا ایشون چیه!!!!!
واجب شد بگم دست بکار بشه
وب خوبی دارید
جناق
ولی وای به حال جونای مملکت که تفریحشون دوده
چه باجناق چی بی
من که حریفشون نمیشم والا
حالا که حریف نمیشید شما هم شروع کنید و بگید میخوام کم نیارم پس ت ر ی ا ک میکشم
سلاممگه تو متاهلی؟
ای جلب پس چرا شناسنومه ات رو عوض نمی کنی؟هاااااان؟
ما می خواستیم بیاییم خواستگاری...
اما خوش ب حالت تکلیفت معلوم شده.......
ما ک مجرد ب سر می بریم...
چرا بهتون میزنی من تو شناسنامه هم متاهل هستم مطمئنی شناسنامه منو باز کردی؟
بلا به دور خوب بود عکس همسرجان رو گذاشتم ها
یهنی شوهرت انقدر میتونه ادم خوبی باشه که همه کارهای خونه رو انجام بده ؟
فکر کنم همچین مردی هنوز افریده نشده ...
من که امیدوارم
تازه آرزو بر جوانان عیب نیست
سلام
خدا همسر جانتان را برایتان حفظ کند ، داشتن یک همسر جان در این دوره و زمانه غنیمتی است بی مثال ، همین را محکم بچسبید و عجالتا از رویاهایتان پرده برداری ننمایید که متواری نشوند
یعنی میگی اگه بفهمه من چه رویا هایی داریم فلنگ رو میبنده میره؟
همسرجان میگفت: عزیزم اجازه میدی میز شام رو بچینم؟
چه حالی میده بهش بگی نه
ضایع میشه مثل این فوتبالی های اخیر
نه دیگه من هواشو دارم ضایعش نمیکنم
چه قهوه خونه باکلاسی
اینترنت وایر لس هم داره
اصلا هم باکلاس نیست وایرلس هم نداره
خودم مودم gsm دارم
اره به همسر جان بفرمائید یه وب درست کنن به اسم
یه فسیل کارمند شده
یعنی شما میفرمایید همسرجان فسیل شدن؟
حسابی بش فک کن!!!
(حتی فکرش هم خستگی آدم رو در میاره)
به اقای شوهر سلام برسونید
سلامت باشین سلام میرسونن
نه فسیل نیستن ولی به قرینه وب لاگی بشه بهتر
هم اوا تر میشه
من بیشتر سعی میکنم همیشه به همسرجان در وبلاگشون کمک کنم