دیشب شادمان در حال رفتن به عروسی بودیم. تو سه راه خیام پشت چراغ قرمز چشمم افتاد به یک پسر قد بلند و هیکلی که از ماشینش پیاده شد و رفت سراغ ماشین جلویی پاشو از شیشه طرف راننده کرد داخل و با تمام توانش می کوبید تو سر راننده. طفلک راننده که یه آدم نسبتا ظریف و نحیفی بود هاج و واج نگاهش میکرد انگار نمیدونست چرا داره کتک میخوره...
منم که جون ندارم برای دیدن صحنه های اینطوری به مصطفی گفتم برو جلوتر ببینم قضیه چیه؟ رفت جلوتر میخواست پیاده بشه که نذاشتم و گفتم ولش کن حتما ناموسی بوده تو خودتو قاطی نکن. در همین حین چند تا خانم از ماشین پسره پیاده شدن و گفتن ولش کن حالا مگه چی شده اتفاقی نیافتاده که ...
پسر خیلی عصبانی داد میزد که بی شرف نزدیک بود بزنه به ماشینم
ملت که تا اون زمان فکر میکردن او راننده چه کاری کرده که اینطور داره کتک میخوره شکه شده بودن از گستاخی پسر احمق
در واقع اون همه کتک به خاطر این بود که اون راننده ی بیچاره میخواسته سبقت بگیره یکم نزدیک ماشین این یارو شده و نزدیک بوده بخوره به ماشینش
داشت میرفت سوار ماشینش بشه که یه مرد قد متوسط کم مو که خیلی هم هیکل نداشت از اون طرف خیابون خودشو رسوند و کوبید رو کاپوت ماشین یارو و گفت واستا ببینم
از ماشین اوردش پایین و تا جایی که خورد زدش و گفت تو به چه حقی اون بنده خدا رو زدی (تمام کسانی که اونجا بودن خوشحال شدن که یه نفر حقشو گذاشت کف دستش)
خلاصه دو سه نفر دیگه هم اومدن و تا جایی که خورد زدنش. خانوادش هم داد وبیداد میکردن و میگفتن بابا ولش کنین زن و بچه داره (انگار اون مردی رو که تو ماشین داشت لگد کوب میکرد بی کس و کار بود که حالا این زن و بچه داره!)
یارو رو ولش کردن رفت سوار ماشینش بشه و آخرین دیالوگی هم که از دعوا شنیدم این بود که یکی از آقایون محترم اطراف بهش گفت: خیلی خری ارزش اشک خانوادت رو داشت؟
این ها رو مَیه وقتی ازش پرسیدیم عروسی دیشب خوش گذشت؟ تعریف کرد
من که اول داستان خیلی خونم به جوش اومده بود با شنیدن آخرش دلم خنک شد از صبح دارم تو دلم اون مرد رو که تو تربیت پسره ی عقده ای و عصبی سنگ تموم گذاشت تحسین میکنم.
+ یکی نیست بگه این همه عصبانیت برای چی؟
+ به قول مصطفی وقتی چند نفر دارن دعوا میکنن فیلم که نیست بشینی نگاه کنی باید بری جداشون کنی
+ اون مطلب تلخی که چند پست قبل گذاشتم فعلا به خوبی و خوشی حل شد.(قابل توجه دوستان عزیزی که نگران بودن و دعا کردن )
ایول ایول
تربیت و ایول
خدا روشکر که به خیر گذشت
هممون دگ نمیریم جلو.....
هیج جا ...هیج جا
موافقم با اینکه وقتی دعوا میشه نباید بی تفاوت بود...
حادثه میدان کاج را که به یاد دارید همان که مردم موبایل به دست نمیدانم فیلم چه چیز را میگرفتند...
خوب که به ماشینش نزذه بوده وگرنه معلوم نبود چی بشه...
کتک خوردنش توسط ان اقا شاید همان چوب خدا بوده که فوری نقد شده...
ای بابا عجب ادمی بوده ها.
انگاری شهره هرته.
ولی خب تو هر دعوایی هم به نظره من نباید جلو رفت طرف چاقو کشی کنه بزنه لت و پار کنه چی میشه؟؟
یکی از فامیلای ما تو دعوای دو نفر وساطت کرده بود یه مشت زده بود طرف چنتا از دندوناش شکسته بود کلی پوله دیه داد .الکی الکی.
تازه فکه خودشو هم پایین اورده بودن.
همین دیگه میخوای ثواب کنی کباب میشی
خوووب خدا رو شکر که اون مساله به خیر و خوشی حل شد ..
مرسی. به دعای شما البته انشا... که حل بمونه
سلام صحنه اکشن خفن نگا می کردین ها همش تقصیر این ملتیه که داداشی با اون عظمتشو کشتن که مردم اینجوری به هم می پرن و خیالشون راحته که زورشون میرسه
تربیت نا اهل را چون گردکان است بر گنبد دوار
کاری که بابای اون هیکلیه انجا م نداده اون نفر سومی تکمیل کرده
تربیت تکمیلی به جای تحصیلات تکمیلی
از سلطه گری را گفتند چه خوری ؟ گفت: گوشت ملت گفتند:چه نوشی ؟ گفت: خون ملت………… گفتند: چه پوشی ؟ گفت: پوست ملت وی را گفتند از چه راه اینها را بدست میاوری ؟ گفت: از جهل مردمان! گفتند، ازجهل چگونه نگهداری و مراقبت میکنی؟ گفت در جعبة طلائی خرافات !
احسنت
منم دلم خنک شد
اگه اونجا بودم حتما منم یه لگدی نثارش میکردم
بعضی ها واقعا حال خیلی خرابی دارن همه نارزاحتی ها را بیخودی سر یکی دیگه خالی می کنن
آره بی ادب هم هستن
واقعیت اگر بری جدا کنی یه جور.نری یه جور..
خدا راشکر.